همیشه با رفیقام میرم بیرون هیچ بحث جذابی نداریم حتی با اینکه همه جا میریم مسافرت و کلی تفریح میکنیم ولی کلا مثل افسرده ها میوفتیم یه گوشه و هیچ حرفی و بحثی نداریم که انجامش بدیم تصمیم گرفتم یک بار با خانواده برم بیرون واسه تفریح و دخترعموم مهسا هم اومده بود که نشستیم باهم صحبت کردن وای خدا این دختره اینقدر بحثای جذابیو میکرد که واقعا یه لحظه گفتم کاش همیشه با خانواده بیام بیرون خیلی بهم خوش میگذره ازش پرسیدم گفتم مهسا از کجا اینقدر اطلاعات داری و واسه هر اکیپی یه بحث متفاوت و جذابو مطرح میکنی گفتش مگه داخل این کاناله عضو نشدی گفتم نه گفت بدو کسخل از دنیا عقبی یکم به خودت برس :
[](
[](
دلبری و ارتباطات عاطفی
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!