تجربه ی ابتلا به بیماری چندشخصیتی:

سلام 25 سالمه. من در بچگی به یه سری دلایل به اضطراب اجتماعی شدید و افسردگی دچار شدم و خب این بیماری خیلی کش پیدا کرد. متاسفانه خونوادم اصلا پیگیری نکردن پیش روانپزشک.
درنتیجه تو سن 22 سالگی کلا تبدیل به یه موجود رو به مرگ شده بودم و طی روز بجز نفس کشیدن هیچ کاری نمیکردم حتی غذاهم نمیخوردم.
یمدتی که گذشت یهو دچار آلزایمر شدم، یعنی جوری بود که یه سری چیزارو که بقیه تعریف میکردن اصلا یادم نمیومد. مثلا هم خوابگاهیام یادته دیروز رفتیم استخر؟ درحالیکه من از شنا متنفر بودم و هیچوقت استخر نرفته بودم.. و هیچ خاطره ای از دیروزی که ازش حرف میزدن نداشتم.
کم کم این حالت الزایمر شدید تر شد و حالت پرش زمانی داشت. مثلا یهو خودمو توی پاساژ پیدا میکردم درحالیکه قبلش خواب بودم. کلا زمان و تاریخ از دستم در رفته بود.
اول خواستم برم پیش دکتر برای آلزایمر ولی به پیشنهاد یکی از هم خوابگاهیام رفتم پیش روانپزشک و ایشون یه سری تست از من گرفت و بررسیم کرد.
بعد با همون هم اتاقیام حرف زد و درنهایت تشخیص داد که مبتلا به اختلال چندشخصیتی شدم.
حدود دو سال زیر نظر دکتر دارو مصرف کردم و خب خیلی بهتر شدم.
اما حقیقت اینه که هنوز اون حالات افسردگی، سردرگمی و اضطرابم رو دارم و فقط دارم تحمل میکنم.
داروها حالمو بهم میزنن ولی اگه نخورم دوباره به حالت قبلم برمیگردم و چاره ای ندارم. عوارض داروهاهم دیوونم کرده.
امیدوارم این نوع بیماریا برای هیچکس پیش نیاد🙏.
- 😱