U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
May 27, 2024 at 07:38 PM
تجربه ی ازدواج سنتی :

سلام من دخترم و ۲۱ سالمه
وقتی که ۱۸ سالم بود با دوست پسرم که خیلی هم دوستش داشتم نامزد کردم و خیلی خوشحال بودم که قراره به هم برسیم یه سری اخلاق بدی داشت و خانواده خوبی هم نداشت ولی چون دوستش داشتم نادیده میگرفتم

آخرش بعد از یک سال دعوامون شد و خانواده اش دخالت کردن و خیلی باهام بد رفتار کردن و جدا شدیم

چند ماه بعد از فامیل یه نفر اومد خاستگاری که خانواده خیلی با فرهنگ و با ادبی داشتن خودشم خیلی اوکی بود ولی چون دلم تو قبلی بود حس میکردم اگه ازدواج کنم فکرم پیشش میمونه و فقط خاطرات خوبمون رو یادم میومد و شبا با تصور اون میخوابیدم و به خانوادم میگفتم نمیخوام ولی اونا میگفتن چون کیس مناسبیه جواب بدی بهتره
یکم که گذشت و با خاستگارم رفت و آمد مون زیاد شد ذهنم رو آورد به منطق و الان که یک ساله عقد کردم فکر میکنم و میبینم واقعا بعصی وقتا خانواده یه چیزایی رو میبینه که آدم متوجه اش نیست
خانواده آینده رو میبینه زندگی زناشویی رو میبینه
ولی من اون لحظه چون وابسته بودم دوست داشتم فقط پیش نامزد قبلیم باشم و الآن فکر میکنم که چقدر ازیت شدم و چقدر براش حرص و جوش خوردم

عبرت من این بود که اولا تو سن کم وارد هیچ گونه رابطه ای نشید
دوما اینکه خیلی وقتا به حرف خانواده تون گوش کنید
سوما روابط عشق و عاشقی برای اوایل نامزدی هستش و دوره دوستی وقتی میرین زیر یک سقف و خودتون باید مشکلات تون رو حل کنید میگید کاش با چشم باز انتخاب میکردم و به امید خوب شدن اخلاق های طرفم نبودم.
- 🧡
تجربه‌های ازدواج و روابط
0 پسند

نظرات

هنوز نظری وجود ندارد

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک می‌گذارد!

ثبت نظر شما