تجربه ی سوختگی بدن در کودکی:

من وقتی چند سال بیشتر نداشتم تو یه حادثه ای خیلی افتضاح دچار سوختگی میشم ، درجه سه تقریبا تمام دستم و انگشتام ، دستام سالم هست و از نظر کار کردن مشکلی ندارم فقط پوست دستام که سوخته ، خواستم بگم سوختگی واقعا واقعا یکی از بدترین تجربه هام بود چه اون موقع که تمام مدتی که زخم داشتم مدام بیهوش میشدم از درد و پانسمان چه بعدش که بعضی زخماش خوب نمیشد و تا چند سال مجبور بودم پانسمان کنم ، پیوند پوست و هزارتا عمل دیگ که تازه زخمش خوب شه و دردش تموم شه ، تازه بعد چندسال که اروم شدی میبینی که ظاهرش چقد بده ، چقدر نگاها همیشه سمتته ، چقدر نگاه ترحم و دلسوزی که داغونت میکنه ، از همه بدتر دردی که خانوادت برات میکشن ، ذره ذره اب شدن و پیر شدنشونو دیدن ، نمیخام از مشکلاتش بگم که تا صبح میتونم بگم و تموم نشه ، فقط بدونین که سوختگی خیلی طول میکشه تا برگردی به روز اولت به همین راحتی که همه میگن خب برو عمل کن ، لیزر کن خوب میشه هم نیست!!
مهم ترین چیزش برای خودم پول و هزینشه ، چون‌ تو این کشور این عملای کوفتی جز زیبایی حساب میشن و بیمه نمیده و قیمتای سرسام اور ، هر سانتیمتر بیست میلیون گرفته تا به بالا
همیشه بیشترین چیزی که منو میرنجوند این بود که تا هر کی بهم میرسه میگه عه چرا تا الان عمل نکردی؟ من کسیو میشناسم بدتر بوده خوب شده و فلان !
بعدش بگم که فقطم‌پول نیست ، عمل جراحیش خیلی سنگینه ممکنه به اعصاب اسیب بزنه و قدرت خیلی چیزارو ازت بگیره ، دوباره زخم تا یکسال پماد و لباس مخصوص و فلان ... دوباره درد و درد و زخم که واقعا تحملشو ندارم
در اخر همه اینا قرار نیست مثل روز اول بشه ، تازه منم کل بدنم هست و واقعا عذابه
امیدوارم هیچوقت همچین اتفاقی نه برای خودتون بیوفته نه کسی اطرافتون چون اطرافیان بیشتر عذاب میکشن ، فقط برام دعا کنید که پولشو زودتر بدست بیارم و عمل کنم قبل اینکه سنم انقدر زیاد بشه که مجبور شم ما بقیشو هم تنها زندگی کنم..
- 💙