تجربه ی پزشکی خوندن :

جا داره که بگم به زور خانواده و فقط برای پرستیژ و پول رفتم پزشکی. بعد دیدم خیلی سخته. واقعا سخت.من که درد کشیدم. حجم مطلب بالا، ازت هم میخوان با جزئیات کامل مسلط باشی. و کو پول؟! یه سراب که آیا 20 سال دیگه شما دکتر خوبی شدی یا نه. پرستیژه هم فقط یه سر سوزن حس خوب میده که میخوام نده، خب که چی؟! انگیزه هام همه پوچ به درد ننخور بودن. ناکافی برای تحمل این همه رنج. اگه دنبال پولید نیاید پزشکی برید دنبال کارآفرینی.
اگه واقعا میخوای توی پزشکی زنده بمونی باید برات بدن انسان با ارزش و با شکوه باشه به درک بدن انسان علاقه داشته باشی. یه تصویر از بدن انسان توی ذهنت بسازی و همیشه مرورش کنی و بهترش کنی. یکم تخیل لازمه این همه سلول دارن باهم حرف میزنن که یه دفعه جنگ میشه و تو باید طرفین دعوا رو تشخیص بدی و به این بدن کمک کنی شکوهشو به دست بیاره. دنبال سوال و جواب باشی و بخوای دلیل همه چیز رو پیدا کنی. از کمک کردن به آدما و خدمت کردن به جامعه لذت ببری. از نظم لذت ببری. یه جورایی مثل یه درد لذت بخش میشه پزشکی برات.
ولی اگه پزشکی رو درست انجام بدی دیگه دلت هیچی نمیخواد. نه پول، نه پرستیژ، نه تفریح. هیچ چیز به اندازه ی یک تشخیص و درمان قشنگ لذت بخش نیست.
- 🧪