U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
June 12, 2024 at 08:15 AM
تجربه ی زشت بودن:

اول اینکه بگم این حرفا که "نه همه ادما خوشگلن ما ادم زشت نداریم" یه سری شعار مفته! یه شعار مخملی که فکر میکنیم هر چی بیشتر تکرارش کنیم بیشتر احتمال داره به واقعیت تبدیل شه ولی باید بگم اینطور نیست. زندگی ما ادمای زشت خیلی با همچین شعارایی فرق داره. وضعیت نابود شدن روح و روانمونمون محدوده سنی مشخص نداره که بگیم من تو فلان بازه از زندگیم تجربه زشتی داشتم الان دیگه ندارم ! شاید شما یه مدت نسبت به ظاهرتون اعتماد بنفستونو از دست بدین ولی این با اینکه از لحظه تولد زشت باشی خیلی متفاوته مردم اهمیت نمیدن که تو یه بچه ای یا بزرگسال یجوری قضاوتت میکنن انگار گناه کردی که قیافت این شکلی از اب دراومده! خیلی خوب یادمه بچه که بودم اولین جمله ای که باهاش شروع کردن به نظر دادن راجب قیافم این بود که "فلانیم با نمکه حالا"! نمیدونم چند نفر از شما تجربه داشتین این مدلی راجبتون تعریف کنن یا نه ولی باید بگم به عنوان یه ادم زشت منفور تر از این جمله نداریم انگار رو سر طرف اسلحه گذاشتی که حتما راجب قیافه ات نظر بده اونم نمیخواد دلتو بشکونه میچسبه به کلمه بانمک انگار مثلا ما متوجه نمیشیم البته من واقعا نمیشدم من بچه بودم فکر میکردم طرف داره ازم تعریف میکنه با این جمله مثل چی ذوق میکردم که اره من بانمکم بامزه ام ولی بعد که یکم بزرگ تر شدم فهمیدم جریان چیه وقتی میخواستن منو با دختر خوشگله فامیل مقایسه کنن و همیشه به اون میگفتن خوشگل و تو دل برو منم به زور اون بچه بانمک نچسبی بودم که مجبورن الکی بهش امیدواری بدن خلاصه بگم فهمیدم اونکارشون تعریف نبود تعارف بود. البته بقیه ادمایی که فامیل نبودن مجبور نبودن اینجوری تعارف کنن فکر میکردن من بچم نمیفهمم هر وقت بهم نگاه میکردن یجوری صورتشون توهم میرفت انگار یچیز نجس دیدن اونجا واسم سوال شد که من واقعا زشتم؟ روزی صد مرتبه این سوالو از مامانم میپرسیدم و از جوابشم مطمئن بودم ولی انگار انتظار داشتم هر بار که مامانم برمیگرده و میگه نه تو خیلیم خوشگلی یه معجزه ای چیزی بشه تا بتونم واقعا باورش کنم ولی خب نمیشد روز به روز بیشتر متوجه تفاوت خودم و دختر بچه های هم سن و سالم میشدم و این کمکی به حالم نمیکرد وقتی بین دختر بچه های دیگه میشستم فقط سعی میکردم یجوری خودمو قایم کنم تا مشخص نباشم خیلی وقتا از خودم می‌پرسیدم که منم دخترم؟ اگه دخترم پس چرا انقدر زشتم بقیه چرا انقدر خوشگلن؟ حتی پسرام از من خوشگل ترن.....بچه بودم دیگه یکم که گذشت نسبت به این موضوع خیلی حساس شدم جوری که تا دو سال تو آیینه به خودم‌ نگاه نکردم وقتی دست و صورتمو میشستم یا مسواک میزدم اگه اتفاقی نگاه خودم میکردم اعصابم خراب میشد تو جمع وقتی با طرف چشم تو چشم میشدم ناخودآگاه بغض میکردم که لطفا نخند عجیب نگا نکن چرا روشو برنمیگردونه* کم کم کل اعتماد بنفسم از دست رفت اینکه بچه های دیگه بهم میگفتن چرا انقدر صورتت زشته یا مسخرم میکردن کاملا یه اتفاق نرمال بود من خیلی وقتا فراموش میکردم که کی بهم چی گفت این درحالی بود که این قضیه کفر دوستامو درمیاورد بزرگ تر که شدم خداروشکر از این حالت دراومدم فهمیدم هرچقدر با این قضیه مخالفت کنم بیشتر بابتش ناراحت میشم پس قبولش کردم و خب الان یه مقدار کوچیک از نظر روحی اوکی شدم گهگاهی بابت اینکه بچه ها ازم به عنوان سپر بلا استفاده میکنن تا هیچکی سمتشون نره یا اینکه دوست داشتنی نیستم ناراحت میشم ولی خب اگه ما زشتا نباشیم کی میخواد قدر ادمای خوشگلو بدونه؟ اینکه انقدر محبوبین و مدیون مایینا شرمنده طولانی شد فقط خواستم بگم یکم با اطرافیانتون مهربون تر باشین حتی اگه بچه ان شاید الان نفهمن منظورتون چیه ولی یکم که بزرگ بشن ضربه بدی بهشون وارد میشه لطفا مراعات کنین ماچ به کله تون.
- 🤨
متفرقه
0 پسند

نظرات

هنوز نظری وجود ندارد

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک می‌گذارد!

ثبت نظر شما