‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏تجربه ی عمل بینی و بوکال فت :

خب اقا سلام
دخترم 18 ساله رو به 19 اومدم با تجربه ی نسبتا حقی..
خیلیا شاید درگیرش باشن (عمل بینی) و در کنارش(بوکال فت)
خب من از اولش میخوام بگم که یه تجربه ی کامل و جامعی باشه برای کسایی که واقن میخوان بفهمن چخبره،
متن طولانی میشه پس اگه حوصله ندارین بگذرین ازش
خب اولش که باید برین ازمایش که خب ازمایشاش خیلی زیاده ینی ریز و درشت اطلاعات بدنتونو میخوان
از قند خون و فشار خون گرفته تا ایدز و هپاتیت و حتی مدت زمان بند اومدن خونتون.
که خب طبیعتا هم خون زیاد باید بدین هم مبلغش زیاده نسبتا، برای من شد هول و حوش 1 میلیون و 400 جیرینگی(:
بعد اینکه مرحله ی بعدی عکس گرفتن از زوایای صورت و دماغ و ایناس، که معمولا دکترا خودشون یجا رو برا گرفتن عکس معرفی میکنن و عکس جاهای دیگه رو قبول نمیکنن
من همونروز عمل رفتم عکس گرفت و حدودا 20 دقیقه ام حاضر شد قیمت اینم شد 500 تومن جیرینگی😂
بعدشم که رفتم کیلینیک برا عمل. من جزو اونایی بودم که تو اینستا دکتر و پیدا کردم و حتی حضوری ام نرفتم برا دیدن دکتر..
چون طرفو چند ماه زیر نظر داشتم و دیگه میدونستم که کارای خودشه و ادیت مدیت و اینا نیست و درکل مادرجن چیز ببخشید شیاد نیست.. اعتماد کردم و غیر حضوری وقتمم گرفتم دکترم روز عمل دیدم😭🤌🏼
خلاصه که من اصلا استرس نداشتم، هر چی تو گوشم میخوندن که فلانی عمل کرده درد داشته فلان بیسار رو من اثر نداشت دریغ از ذره ای ترس🤏🏾تو بگو ذره ای🤏🏾حتی انقد🤏🏾نگا🤏🏾انقد بمولا🤏🏾(خدایا کومک)
ولییی روز عمل واقن استرس گرفتم. دیگه رفتم کیلینیک و بدترین ضربه اونجا بهم خورد که تند تند پولارو از کارتم میکشیدن بیرون همونجا یه نیمچه بیهوشی و تجربه کردم
لامصبا رحمم نمیکردن تند تند..
بعد که رفتم داخل بخش عمل یعنی اونجایی که پذیرش میکنن برا عمل و اینا
یه چن تا سوال پرسید و اینا لباسمو داد برم عوض کنم
با کمک مامی جان عوض کردیم و گریه کردیم و ماچ و بغل کردیم و انگار میخوام برم عمل قلب یا مغزی چیزی بکنم میترسه نگرانه گریه میکنه..
بعد چن تا قرص دادن برا تهوع و ضد استرس و بیحال کننده😂😂نمیدونم اسمش چی میشه
بعد رفتم اتاق انتظار عمل حدودا 6 7 تا خانوم بودن همه عمل دماغ ماشالا با دوتا مرد
خلاصه نشستم اونجا تنها و گشنمم بود چون 8 9 ساعت قبل عمل نباید چیزی خورد، هم‌اینکه واقن استرسم به اوج رسیده بود خلاصه اونجا من حدودا 3 ساعت منتظر بودم(: Why is it that؟
خدا
خب وقتی قراره 3 ساعت منتظر باشم چرا میگین زودتر بیام اخههه
بعد 3 ساعت انتظار بلخره صدام کردن برم برا عمل...
دیگه رفتم اتاق عمل که خب چون کلینیکه فقط یه اتاق عمل نبود، فک کنم 5 6 تا اتاق برا عمل بود که تو هر کدوم یه بدبختی غش کرده بود زیر یه دکتری* زیر دست یه دکتری
دیگه رفتم اتاق و دکتر بیهوشی اومد بالاسرم و یه سرمو بینامو.. بی نام و نشان فرو کرد تو دستم.. واقن درد داشت دیگه یه دو سه تا آی و اوی کردم و چیز میز زد بهم و نمیدونم فک کنم 5 دیقه ام نشد که من بیهوش شدم و دیگه تمام
4 ساعت و نیم اینا عمل من طول کشید بخاطر اینکه من دوتا عمل داشتم
بدبختی بعد بهوشی بود... بلافاصله بعد بهوشی بالا اوردم فک میکنین طبیعیه؟ نه من خون بالا اوردم
چرا؟ بخاطر اون لوله ای که میزارن تو دهن ادم که خون مستقیم بره تو معده
عوق
خلاصه که وای عذاب بود بالا اوردن، دهنم بخاطر بوکال فت باز نمیشد دماغمم بسته و تامپون توش و اینا از اونورم هی عوق عوق عوق
بعد بهوشی واقن انگار تو فضا بودم خیلی حس و حال کیر.. چیز کرینج و حال بهم زنی بود واقن، چشمام باز نمیشد همه جا رو تار میدیم
اومدم بخش تا مرخص شم 3 بار بالا اوردم همشم خون...
بعدشم که همراهم ینی مامانم اومد پیشم و حدود 2 ساعتم مرخص شدم از بیمارستان به مقصد خونه
اون روز کامل که من بالا بودم پایین نیومدم اصلا، روز دوم عملم بشدت کبود شده بودم تامپونم تو دماغم نمیتونستم نفس بکشم اصلا، همشم باید مایعات میخوردم که قورت دادنشون واقن عذاب بود با وجود اون لعنتی
روز سوم که واقن شبیه ادم نبودم دیگه، نمیدونم شبیه چی بودم پر ورم کبودی باد کرده بودم رسما انگار دوتا زنبور چشمامو نیش زده بودن
خداروشکر عمل بوکال فتم سبک بود و دردی از جانب اون نداشتم فقط دهنمو خیلی نمیتونستم باز بکنم
روز چهارم که تامپونو دراوردم خیلی بهتر شدمو تونستم قشنگ نفس بکشم، قورت بدم و از همه مهمتر شبیه آدمیزاد حرف بزنم لاقل، تا قبلش با ایما اشاره و لال بازی حرف میزدم بمولا
درکل الانم که دارم این تجربه رو می‌نویسم روز 8 امه عملمه و هنوز کامل خوب نشدم کبودی کمی دارم که دیگه رو به بهبوده صدام هنوز کلفت و خش داره ولی داره بهتر میشه.
- 😂