تجربه ی آزار جنسی:
سلام . من دو بار تو زندگیم توسط نزدیک ترین آدم های زندگیم مورد آزار جنسی قرار گرفتم .
اولین بار توسط عموم بود ، اون زمان من فقط
7 یا 8 سالم بود و هیچ درکی از مسائل جنسی
نداشتم و وقتی که عموم به اندام جنسی بدنم
دست میزد خجالت میکشیدم و سعی میکردم
از دستش فرار کنم !
تا اینکه عمه ام اومد و اون وضعیت رو دید و
بعد از اون دیگه عموم به من نزدیک نشد !
( تا سال ها فراموش نکردم و همیشه احساس
عذاب وجدان منو عذاب میداد )
هنوز با این قضیه کنار نیومده بودم که دومین
بار توسط داییم بهم تعرض شد دقیقا زمانی که
برای اولین بار پریود شدم و حالم خیلی بد بود
از اینکه به بلوغ رسیده بودم و سایز بدنم تغییر
میکرد خجالت میکشیدم و رفتار های داییم
باعث شد من به کل از خودم و بدنم متنفر بشم.
الان من 19 سالمه و سال ها گذشته ولی هرگز
نتونستم فراموش کنم و همیشه از خودم متنفرم
چون احساس ضعیف بودن میکنم این اتفاقا باعث
شد هیچ وقت نتونم با هیچ پسری وارد رابطه
بشم چون همیشه میترسم دوباره بهم تجاوز بشه.
قصد من از نوشتن این تجربه این بود که لطفا
دختر های عزیز خیلی مراقب خودتون باشید
چون اگه همچین اتفاقی براتون بیفته دیگه هرگز
آدم قبل نمیشین و روحی و جسمی نابود میشید.
مادر های عزیز که پیام منو میبینید لطفا دختر
بچه هاتون رو تنها کنار هیچ کس حتی عمو و
دایی نزارید و هیچ وقت از خودتون دورش نکنید.
من هیچ وقت نتونستم به پدر و مادرم بگم
و امروز اولین بار که اعتراف کردم !
- 💔
سلام . من دو بار تو زندگیم توسط نزدیک ترین آدم های زندگیم مورد آزار جنسی قرار گرفتم .
اولین بار توسط عموم بود ، اون زمان من فقط
7 یا 8 سالم بود و هیچ درکی از مسائل جنسی
نداشتم و وقتی که عموم به اندام جنسی بدنم
دست میزد خجالت میکشیدم و سعی میکردم
از دستش فرار کنم !
تا اینکه عمه ام اومد و اون وضعیت رو دید و
بعد از اون دیگه عموم به من نزدیک نشد !
( تا سال ها فراموش نکردم و همیشه احساس
عذاب وجدان منو عذاب میداد )
هنوز با این قضیه کنار نیومده بودم که دومین
بار توسط داییم بهم تعرض شد دقیقا زمانی که
برای اولین بار پریود شدم و حالم خیلی بد بود
از اینکه به بلوغ رسیده بودم و سایز بدنم تغییر
میکرد خجالت میکشیدم و رفتار های داییم
باعث شد من به کل از خودم و بدنم متنفر بشم.
الان من 19 سالمه و سال ها گذشته ولی هرگز
نتونستم فراموش کنم و همیشه از خودم متنفرم
چون احساس ضعیف بودن میکنم این اتفاقا باعث
شد هیچ وقت نتونم با هیچ پسری وارد رابطه
بشم چون همیشه میترسم دوباره بهم تجاوز بشه.
قصد من از نوشتن این تجربه این بود که لطفا
دختر های عزیز خیلی مراقب خودتون باشید
چون اگه همچین اتفاقی براتون بیفته دیگه هرگز
آدم قبل نمیشین و روحی و جسمی نابود میشید.
مادر های عزیز که پیام منو میبینید لطفا دختر
بچه هاتون رو تنها کنار هیچ کس حتی عمو و
دایی نزارید و هیچ وقت از خودتون دورش نکنید.
من هیچ وقت نتونستم به پدر و مادرم بگم
و امروز اولین بار که اعتراف کردم !
- 💔
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!