U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
July 31, 2024 at 07:56 AM
تجربه ی مورد تعرض قرار گرفتن :‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏

سلام می‌خوام یه تجربه ای رو بگم درباره کودکی خودم که مادر و پدرا یکم بیشتر آگاه بشن.
ما با دایی م چند سال با هم تو یه خونه زندگی میکردیم و من تنها دختر بچه اونجا بودم در کنار ۴ پسر ،یروز این بابای  من منو توی ۶ سالگی لخت مادر زاد آورد تو حیاط که موهام رو کوتاه کنه اونجا همه منو دیدن خیلی داشتم خجالت می‌کشیدم ولی زبون نداشتم که به بابام بگم،بابامم خیلی آدم عصبی بود،خلاصه از همون جا شروع شد دست درازی پسر داییم، به بهانه بازی کردن بهم دست درازی میکرد منم نمی‌فهمیدم و این دست درازی ها تا ۱۱ سالگیم ادامه داشت تا اینکه ازونا جدا شدیم، منم به معنای واقعی از کارش سر در نمی آوردم و خدا ازم محافظت کرد که هیچ وقت بهم تجاوز نکرد،مامان بابای منم هیچ وقت به داداشام یاد ندادن که از منه تک دختر محافظت کنن و حواسشون باشه،وقتی مسافرت میرفتن منو با داداشام میفرستادن خونه بقیه حالا یبارم رفتم خونه عمه ام همونجا عمه با دختراش رفتن تولد کسی،و من و داداشام و شوهر عمه تنها شدیم و ما رفتیم بخوابیم که شوهر عمه منو صدا زد منم رفتم ،منو تو بغل گرفت و همش قسمت سینه و شکم ام رو دست میکشید، منم بچه فکر کنم ۷/۸ سالم بود احساس خطر میکردم ولی زبون نداشتم چیزی بگم.مامان بابای نه ولی خدا همه جا حواسش بهم بود که آسیبی بهم نرسه.
خواهش میکنم از همه بچه های کوچیک و خواهراتون رو حواستون باشه مراقبش باشید تورو خدا لخت بچه حتی نوزاد رو به باباشم نشون ندید چه برسه بقیه خواهش میکنم رعایت کنید که یه موقعی که کار از کار گذشته متوجه نشید.
- 🥲
تجربه‌های مشترک
0 پسند

نظرات

هنوز نظری وجود ندارد

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک می‌گذارد!

ثبت نظر شما