تجربه ی زنگ زدن به ۱۲۳ برای پیشگیری از خودکشی :
من سال گذشته به شدت افسرده شدم و کسی رو هم برای کمک گرفتن یا حرف زدن نداشتم ، افکار خودکشی تو سرم شدت گرفتن و قصد انجامش رو داشتم .
پس تو گوگل شروع کردم به سرچ کردن راه های خودکشی ولی تو سایت ها به جای راه های خودکشی شماره اورژانس اجتماعی ( ۱۲۳) رو گذاشته بودن و گفته بودن زنگ بزنین اگه افکار خودکشی دارین.
منم زنگ زدم ، خلاصه بهم گفتن ما میاییم اونجا که گفتم نه نمیخوام خانوادم بفهمن.
گفتن پس ، فردا تو بیا اینجا حضوری
حضوری رفتم اونجا و ازم یه سری سوالات پرسیدن و گفتن برو پیش روانپزشک اورژانس اجتناعی منم رفتم و صادقانه جواب دادم و اونم تشخیص داد افسردگی شدژد دارم و بر خلاف رضایت من و خانوادم منو تو بیمارستان روانی بستری کرد💔
من نه مشکل اسکیزوفرنی داشتم دوستان نه جیز دیگه
فقط قصد خودکشی اونم بیشتر به دلایل محیطی نه روانی
ولی اونا جای کمک کردن منو تو تیمارستان بستری کردن کنار یه عالمه ادم دیوونه که خیلی هاشون واقعا اصلا تعادل روانی و رفتاری نداشتن و پرستار ها هم اصلا خوب رفتار نمیکردن و اگه یکم حرف گوش نمیکردی به تخت میبستنت و حتی برای دستشویی رفتن هم بازت نمیکردن تا بشاشی به خودت جلوی همه!
خیلی ها هفته ها بود که اونجا بودن گاهی حتی به دو ماه هم میرسید! و بیشترشون هم به خاطر مشکلات خانوادگی به این روز افتاده بودن ولی جای اینکه خانواده های روانی شون رو ادم کنن این بد بخت ها رو زندانی کرده بودن .
من با کمک دروغ و تظاهر کردن تونستم یک هفته ای بیام بیرون
ولی اکثر ادما اقلا ۳ هفته ای اونجا مهمون بودن .
- 🥹
من سال گذشته به شدت افسرده شدم و کسی رو هم برای کمک گرفتن یا حرف زدن نداشتم ، افکار خودکشی تو سرم شدت گرفتن و قصد انجامش رو داشتم .
پس تو گوگل شروع کردم به سرچ کردن راه های خودکشی ولی تو سایت ها به جای راه های خودکشی شماره اورژانس اجتماعی ( ۱۲۳) رو گذاشته بودن و گفته بودن زنگ بزنین اگه افکار خودکشی دارین.
منم زنگ زدم ، خلاصه بهم گفتن ما میاییم اونجا که گفتم نه نمیخوام خانوادم بفهمن.
گفتن پس ، فردا تو بیا اینجا حضوری
حضوری رفتم اونجا و ازم یه سری سوالات پرسیدن و گفتن برو پیش روانپزشک اورژانس اجتناعی منم رفتم و صادقانه جواب دادم و اونم تشخیص داد افسردگی شدژد دارم و بر خلاف رضایت من و خانوادم منو تو بیمارستان روانی بستری کرد💔
من نه مشکل اسکیزوفرنی داشتم دوستان نه جیز دیگه
فقط قصد خودکشی اونم بیشتر به دلایل محیطی نه روانی
ولی اونا جای کمک کردن منو تو تیمارستان بستری کردن کنار یه عالمه ادم دیوونه که خیلی هاشون واقعا اصلا تعادل روانی و رفتاری نداشتن و پرستار ها هم اصلا خوب رفتار نمیکردن و اگه یکم حرف گوش نمیکردی به تخت میبستنت و حتی برای دستشویی رفتن هم بازت نمیکردن تا بشاشی به خودت جلوی همه!
خیلی ها هفته ها بود که اونجا بودن گاهی حتی به دو ماه هم میرسید! و بیشترشون هم به خاطر مشکلات خانوادگی به این روز افتاده بودن ولی جای اینکه خانواده های روانی شون رو ادم کنن این بد بخت ها رو زندانی کرده بودن .
من با کمک دروغ و تظاهر کردن تونستم یک هفته ای بیام بیرون
ولی اکثر ادما اقلا ۳ هفته ای اونجا مهمون بودن .
- 🥹
تجارب بحرانهای روحی و تلاش برای نجات
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!