تجربه ی کار اموزی پزشکی قانونی:

من به خاطر رشته تحصیلیم یه تایمی مجبور به کاراموزی در پزشکی قانونی بودم و از عجیب ترین و دردناک ترین تجربه‌ام میخوام براتون بگم
آبان ماه۱۴۰۲ به شکایت برادر  یک خانوم ۲۵ساله برای بررسی به منزلشون مراجعه کردیم و با عجیب ترین صحنه‌ی زندگیم مواجهه شدم؛همسر این خانوم ۲۵ساله به شدت شکاک بودن ‌و مدام حس میکردن همسرشون داره بهشون خیانت میکنه و یک روز که از سرکار میاد و میبینه همسرش داره با زن همسایه صحبت میکنه حس شکاکی بیمارگونه فعال میشه  و از بچه۵ساله‌ش باوعده خرید دوچرخه میخواد که روی بالشتی که روی دهان مادر گذاشته بشینه و خودش با نوک تیز قیچی تموم بدن مادر رو به حالت نیمه و قیچی میکنه.
این صحنه به حدی برامون دلخراش بود که تمام افراد حتی با سابقه‌ی بالا با گریه از این خونه بیرون اومدیم
البته بعدها پیگیر شدم متوجه شدم با وجود تموم این جراحات و آسیب هایی که حتی قبلا این نَر به همسرشون زده بود،بازهم دارن باهم زندگی میکنن چون خانواده خانوم معتقد بودن طلاق کار درستی نیست و چون بچه داری باید زندگی کنی و همه زندگی ها به نوعی مشکل داره و شاید مشکل از توعه که همسرت بهت شک داره!.
- 💔