U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
September 11, 2024 at 07:11 PM
تجربه ی ختنه کردن :

سلام برای ثبت نام در مدرسه بود که منو بردن تا ختنه کنن ی روز بابام اومد خونه و گفت که فردا بریم پارک بازی کنیم و منم خر ذوق بودم که بریم پارک و اینا
بعد فردا سوار ماشین شدیم رفتیم که منو مادر و بابام، رفتیم مطب بعد بابام گفت مامانت حالش یکم بده بزار ی سرم بزنیم خوب بشه بعد بریم، دکتره هم لاشی اومد منو به بهانه ای شکممو نگاه کرد گفت چرا شکمت سوراخه ( سوراخ نافمو گفت ) یکی تو محله ما اینجوری شکمش سوراخ بود همین دیروز مُرد، منم کسخل شدم درازم کردم شلوارو در آوردن که گفتم چیکار می‌کنی ی پرستار دافی بود اونجا اومد باهام حرف میزد منم یادم رفت که شلوارمو در آوردن ی آمپول زد و درد گرفت و همش بی حس شد و همچنان با پرستاره داشتم حرف میزدم و دکتر هم کارشو میکرد یادمه ی صحنه دیدم عین این آرایشگرا قیچی دستش بود بعد ی صدای قیچی کردن اومد و دیدیم ی تیکه گوشت دستشه انداخت تو سطل اشغالی اونجا بود که فهمیدم چ بلایی سرم اومده 😂 اومدیم خونه و منو تو تخت گذاشتن ، گذشت تا شاشم گرفت شروع کردم به تکون خوردن مامانم اومد گفت چیکار می‌کنی گفتم ورزش میکنم😂 هیچی دیگه تو تخت شاشیدم، قسمت باز کردن باند پیچی هم خیلی درد داشت و کلا هم میترسیدم که دوباره قیچی کننش نمیزاشتم بهش دست بزنن و سرو صدا راه می‌انداختم😂 واسه همین شبا که میخابیدم اونا میومدن یکم یکم باند پیچی و بخیه دورشو باز میکردن، خلاصه گفتم ولی بازم زیاد شد.
- 😁
متفرقه
0 پسند

نظرات

هنوز نظری وجود ندارد

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک می‌گذارد!

ثبت نظر شما