تجربه ی درد و دل کردن از مسائل خانوادگی با پارتنر :

سلام
امیدوارم حال همگی خوب باشه،
دوستان رازداری بخش مهمی از زندگی ما ادماس
بعضی حرفا باید بمونه تو دلمون و حتی به عزیزترینا و نزدیکترینامونم نگیم.
حواستون باشه حرفی ک از دهن در اومد دیگ متعلق به ما نیست!
حدود یکسال پیش من خیلی دلم گرفته بود رفتم با پارتنرم صحبت کردم ک ارومتر بشم(مسئله خانوادگی بود و پدرم یکمی شکاک شده بود و یسری داستان دیگ...)
خداوکیلی ازحق نگذریم واقعا پارتنرم در اون لحظه و اون روز آروم ترم کرد با حرفاش و خیلی خیلی احساس رضایت میکردم ک بحساب خودم ب یکی گفتم حرفامو و خالی شدم و حالم خوب شده.
ولی همون آدمی ک یروزی آرومم کرد، چندوقت بعد حرفامو علیه خودم استفاده کرد و بااینک هول بازیش ثابت شده بود به همه، ولی بهم گفت توعم عین «بابات» داری بددلی میکنی و فلانی
هزارویک انگ و ایراد روم گذاشت و طردم کرد.
لطفا مسائل خصوصی زندگیتون و بحثایی ک تو خونه هست رو حتی به رفیقای صمیمیتون هم نگید(چون ثابت شده حتی بهترین رفقا هم یروزی بدترین دشمنت میشن💔)
منک وقتایی ک خیلی پر ازحرفم و گوش شنوا لازم دارم،شب میرم بیرون و فقط خیره میشم به آسمون و ستاره ها، با خدا حرف میزنم
خیلی خاطرجمع و بامعرفته،سر هفته نشده کارامو راه میندازه قربونش برم،
حالا شما بیا برو ب تک تک ادمای رو زمین درداتو بگو، نه تنها کاری برات نمیکنن بلکه باهمون حرفات،خشاب تفنگ پرمیکنن و خودتو یه روز میکشن.
- 💔