تجربه ی بیماری تب دنگی:
من گل و گیاه نگه میدارم، گل هایی که به شدت آب زیاد میخوان و بعضیاشون داخل آبن،
خلاصه سر همین آب گلدونا یه شبی کلی پشه ریختن تو اتاقم و حسابی نیشم زدن و من فقط میخاریدم
علائم سرما خوردگی داشتم روزای اول چون خب شهر ما شدیدا صبحا سرد میشه و عادیه از شدت استرس امتحان نهایی که بدنمون ضعیف بشه
و خب تولد هم دعوت شده بودم و مشغول ساختن مجسمه با کاغذ بودم برای صاحب تولد و بعد از تموم کردنش علائم سرماخوردگی معمولی ظاهر شد، و خب هیچ کدوممون به چپمون نبود چون اینقد تو زمستون سرد اینجا سرما خوردیم که پیش هر کسی هم بشینیم طرف دیگه نمیگیره.
فردای تولد اومدم شروع کنم به درس خوندن برای امتحان نهایی ادبیات که دیدم هرچی میخونم هیچی نمیفهمم( ادبیات درسیه که عین آب خوردنه برام) گفتم شاید خسته باشم دیدم سرم درد میکنه و گیج میره و حالت تهوع و یکم بعدش لرز شدید داشتم
مامانم پرستاره و خب یه سرم آپوتل زد
یه ذره ساکت شد و بعد بدنم شروع کرد به تب کردن شدید اولاش کم بود و یهو رفت و زیاد شد و نزدیک ۲۰ دقیقه دمای بدنم رسید به ۴۳ و مغزم داشت سرخ میشد
مامانم نزدیک به حدود ۴ تا دیکلوفناک و یه استامینوفن بهم داد که جلو تب رو بگیره و باعث شد من شدیدا های بشم و بهم بریزم کلا(دیوانه شدم یه ۲ ساعت کامل)
و آخرش یه آپوتل زد و تبم یهو ساکت شد و بدنم شروع کرد به عرق شدید
اینجوریه که شما تب میکنی ولی بدنت هیچ کاری برای خنک کردن بدنت انجام نمیده و عرق نمیکنی، و اینکه باعث مرگ میشه توی این تب های ویروسی طور.
بعد دوتا سرم و حدودا ۵ مدل مسکن مختلف که رو تب دنگی اثر داره زدن و های بودنم رد شد، یکم نشستم درس بخونم که پاشم برم امتحان و فرداش با یه آنژیوکت به دست رفتم سر جلسه(حالم فکر میکردم خوب بود چون سر پا بودم) .
به محض اینکه رسیدم به نمره ۷.۵ برگه یهو کلا چشمام رفت و هیچی نبود ببینم
فقط دستمو بردم بالا و مراقب و اینا که منو میشناختن و آشنا بودیم بابامو زنگ زدن بردنم بیمارستان مستقیم اتاق ایزوله،
تا حدود یه ۳ ساعتی کلا گیج بودم و فقط سر درد و بدن درد شدید بود که من توش بودم
هیچ نفهمیدم سرپرستار بیمارستان کی سرم آخرو زد
خلاصه که فعلا نه واکسن داره نه چیزی
میزنه آدمو میکشه اگه سریع به علائم رسیدگی نشه و اقدامات اورژانسی برای خنک کردن بدن نرسه.
اونم با بدترین مرگ ممکن تشنج از شدت سرخ شدن مغز(در واقع ذوب شدنش)
- 😰
من گل و گیاه نگه میدارم، گل هایی که به شدت آب زیاد میخوان و بعضیاشون داخل آبن،
خلاصه سر همین آب گلدونا یه شبی کلی پشه ریختن تو اتاقم و حسابی نیشم زدن و من فقط میخاریدم
علائم سرما خوردگی داشتم روزای اول چون خب شهر ما شدیدا صبحا سرد میشه و عادیه از شدت استرس امتحان نهایی که بدنمون ضعیف بشه
و خب تولد هم دعوت شده بودم و مشغول ساختن مجسمه با کاغذ بودم برای صاحب تولد و بعد از تموم کردنش علائم سرماخوردگی معمولی ظاهر شد، و خب هیچ کدوممون به چپمون نبود چون اینقد تو زمستون سرد اینجا سرما خوردیم که پیش هر کسی هم بشینیم طرف دیگه نمیگیره.
فردای تولد اومدم شروع کنم به درس خوندن برای امتحان نهایی ادبیات که دیدم هرچی میخونم هیچی نمیفهمم( ادبیات درسیه که عین آب خوردنه برام) گفتم شاید خسته باشم دیدم سرم درد میکنه و گیج میره و حالت تهوع و یکم بعدش لرز شدید داشتم
مامانم پرستاره و خب یه سرم آپوتل زد
یه ذره ساکت شد و بعد بدنم شروع کرد به تب کردن شدید اولاش کم بود و یهو رفت و زیاد شد و نزدیک ۲۰ دقیقه دمای بدنم رسید به ۴۳ و مغزم داشت سرخ میشد
مامانم نزدیک به حدود ۴ تا دیکلوفناک و یه استامینوفن بهم داد که جلو تب رو بگیره و باعث شد من شدیدا های بشم و بهم بریزم کلا(دیوانه شدم یه ۲ ساعت کامل)
و آخرش یه آپوتل زد و تبم یهو ساکت شد و بدنم شروع کرد به عرق شدید
اینجوریه که شما تب میکنی ولی بدنت هیچ کاری برای خنک کردن بدنت انجام نمیده و عرق نمیکنی، و اینکه باعث مرگ میشه توی این تب های ویروسی طور.
بعد دوتا سرم و حدودا ۵ مدل مسکن مختلف که رو تب دنگی اثر داره زدن و های بودنم رد شد، یکم نشستم درس بخونم که پاشم برم امتحان و فرداش با یه آنژیوکت به دست رفتم سر جلسه(حالم فکر میکردم خوب بود چون سر پا بودم) .
به محض اینکه رسیدم به نمره ۷.۵ برگه یهو کلا چشمام رفت و هیچی نبود ببینم
فقط دستمو بردم بالا و مراقب و اینا که منو میشناختن و آشنا بودیم بابامو زنگ زدن بردنم بیمارستان مستقیم اتاق ایزوله،
تا حدود یه ۳ ساعتی کلا گیج بودم و فقط سر درد و بدن درد شدید بود که من توش بودم
هیچ نفهمیدم سرپرستار بیمارستان کی سرم آخرو زد
خلاصه که فعلا نه واکسن داره نه چیزی
میزنه آدمو میکشه اگه سریع به علائم رسیدگی نشه و اقدامات اورژانسی برای خنک کردن بدن نرسه.
اونم با بدترین مرگ ممکن تشنج از شدت سرخ شدن مغز(در واقع ذوب شدنش)
- 😰
تجربههای درمان زگیل و واکسن گارداسیل
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!