تجربه ی کارآموزی در مدارس غیرانتفاعی :

سلام شبتون بخیر من دانشجوی رشته ی آموز ابتدایی ام و این رشته دوتا درس داره به نام تمرین معلمی یک و تمرین معلمی دو
که ساعت کاآموزی جفتشون جمعا باهم میشه ۹۰ ساعت
تقریبا میشه ۱۸ روز اینا
یعنی به مدت تقریبا ۱۸ روز باید از صبح ساعت ۸ صبح تا ساعت ۱۳ توی مدرسه حضور داشته باشید
من امروز اولین روز کارآموزیم بود دوست داشتم از تجربه ای که داشتم بگم براتون
مدرسه ای که ما میریم غیر انتفاعی هستش
وقتی خواستیم بریم داخل مدرسه ی آقایی جلوی در ایستاده بودن ظاهراً بچه ها و اولیا رو میشناختن چون فهمیدن از اولیا نیستیم اجازه ندادن وارد مدرسه بشیم
آیفون رو زدن و به معاون مدرسه گفتن که کارآموز هستیم اجازه دارن بیان داخل؟
که اجازه دادن
همینش که نمی‌ذارن هرکسی وارد اون مدرسه بشه بنظرم خیلی خوبه
یسری دانش آموزا با لباسی غیر از لباس فرم مدرسه اومده بودن و یکسری با لباس فرم مدرسه
توی مدرسه های دولتی اینجوریه ک بچه ها باید صف ببندن حالا بماند که مدیر یا معاون چقد پشت بلندگو از اون اول صبح غر میزنن و داد و بیداد میکنن
تو این مدرسه ندیدم صف ببندن
معاون مدرسه بی نهایت خانوم مهربونی هستن
خیلی خیلی برخورد خوبی با بچه ها دارن
ما خودمون ابتدایی که بودیم اگه دیر می‌رسیدیم مدرسه انقدر بهمون گیر میدادن انقدر استرس بهمون وارد میکردن که حد نداشت
ولی اینجا اصلا اینجوری نبود
اصلا اونجا چیزی ب اسم استرس وجود نداره انگار
کلاسی که ما امروز رفتیم سرکلاسشون پایه ی دوم بودن
یکی از قانون هاشون هم اینه که کارآموز ها حق ندارن بدون معلم با بچه ها تو کلاس باشن و بهشون درس بدن
حتما حتما باید معلمشون حضور داشته باشه
بچه ها دنیای خیلی قشنگی دارن
مثلا امروز ی بچه ی خیلی کوچولو اومد ب مدیرشون گفت خانوم ،دماغم گیر کرده دماغم پر شده نمیتونم خالیش کنم :))))
خیلی کیوت بود لعنتی 😂😭
ی چیز جالب ترش اینه که انگار بچه هایی که تو این مدارس درس میخونن بیشتر از سنشون حالیشونه
مثلا کلاسی ک امروز رفتیم پایه دوم بودن ولی قشنگ اندازه بچه های  پایه پنجم حالیشون میشد
هروقت میخاستن خوراکی در میاوردن میخوردن حتی وسط تدریس معلم
ولی بی سر و صدا
خیلی خوب قانون های اون کلاس رو رعایت میکردن
یکیشون بود هر ده دقیقه ی بار میومد بغلم میکرد بوسم میکرد می‌گفت شما خیلی قلب مهربونی دارید خیلی خوشگلید😭🥹
زنگ آخر هم نقاشی داشتن
کلی واسمون نقاشی کشیدن دادن به منو دوستم
یکیشون اومد گفت خانوم رنگ مورد علاقتون چیه؟
رنگای مورد علاقمو نشونش دادم
بعد دیدم ی نقاشی برام کشیده با رنگای مورد علاقم رنگش کرده 😭😭😭
خیلی خیلی خیلی پاکن
اولش که رفته بودیم یکم خوششون نمیومد از ما
بعدش که گذشت اینجوری بودن که میشه شما معلم ما باشید؟میشه نرید؟🥹😂
تعدادشونم تقریبا ۱۹ ۲۰ نفر بود
کلاسشونم خیلی بزرگ بود
کمد داشتن تو اون کمد مداد رنگی بود برگه بود مدادشمعی خمیر بازی گواش مقوا قیچی چسب همه چی همهههه چی
بعد همشون خیلی خیلی با نظم بودن
اگه چیزی برمیداشتن میذاشتن سرجاش
شلخته نبودن
و انگار چیزی ب اسم حسادت تو دنیاشون وجود نداشت
مثلا یکی ریاضی پای تخته حل کرد بعد بغل دستیش بغلش کرد تشویقش کرد 🫠
خلاصه که این بود تجربه ی من
اگه سوالی داشتید تو کامنتا بپرسید جواب میدم.
- 😢