تجربه ی فوت مادر و ازدواج پدر :

مامانم و ۲۵ شهریور بر اثر سرطان از دست دادم(اگه خواستید از زندگی تو بیمارستانم حرف میزنم!)و سختی هاش...
بابای من چند روز پیش ازدواج کرد
شرایط سختیه برام اطرافیان بهم میگن چجوری میتونی؟چیکار میکنی مامانتو فراموش کردی؟ من معتقدم مامانم فوت شده و توی جایگاه خودشه منو میبینه داداش کوچیکمو میبینه سختمونه تمام این مدت کل کارای خونه روی دوش من بود و کلی عذاب کشیدم یه شبا گریه میکردم چون اونقدر کار داشتم که نمیتونستم درس بخونم و اطرافیان جای کمک به من فقط زخم زبون میزنن و چون من ساکتم هر حرفی که میخوان و بهم میزنن... همش میگن تو‌چجوری میتونی!؟؟؟؟
بابا بخدا من هر دو هفته میرم پیش تراپیست کلی حرف میزنه باهام تمام بدنم بهم ریخته معدم عصبی شده موهام میریزه تمرکزم سخته امسالم کنکور دارم...
دارم یعی میکنم با قضیه کنار بیام تنها شانسم اینه اون خانمی که همسر بابامه اخلاقش خوبه ....خلاصه اوضاع اصلا خوب نیست!
لطفا اگه کسی نزدیکانتون اینجوری هست پشتش باشید بهش سخت نگیرید🪷.
- 💔