تجربه قتل :
من پایین شهر میشنم و همه در همسایمون مواد فروشن کنار خونه من یک معتاد بود بعد شب ساعتا 3 4 میومد از پشت بام تو خونه من یخچال باز میکرد هرچی پیدا میکرد میخرد میرفت از دستشویی خونه استفاده میکرد اینها من خودم میزدم به خواب خونش خرابه شده بود تقريبن و خودش شبیه زامبی ها بود ریشش بلند بود شپش زده خلاصه یروز من یک لیوان شربت گلاب درست کردم توش سیانور ریختم گذاشتم یخچال و اومد اون خورد رفت بعد تقریبن چهار ماه خبری ازش نبود تو کوچه و اینهم اضافه میکنم که در خونش شهرداری جوش کرده بود که اشغال نبره چون منبع موش شده بود خونش و از بالای در میپرید تو خونش اره خلاصه بعد چهار ماه بوی کثافت کوچه رو برداشته بود زنگ زدن شهردای اومد پیگری کرد دید توی خونه اش مرده و جسدش باد کرده منفجر شده و پاشیده اینور اونور بوی اون خلاصه جمع کردن بردن و کل کوچه از دستش راحت شدن و خونش هم بعد 2 ماه مصادره کردن فروختن فردی کا خرید خرابش کرد یکی دیگه تازه ساخت جاش ساخت گفتم بگم شمام بدونید یک فرد محتاد هم برای خودش ضرر هم جامعه و نباید رحمی براش بکنید چون بهتون اسیب میزنه.
- 😐
من پایین شهر میشنم و همه در همسایمون مواد فروشن کنار خونه من یک معتاد بود بعد شب ساعتا 3 4 میومد از پشت بام تو خونه من یخچال باز میکرد هرچی پیدا میکرد میخرد میرفت از دستشویی خونه استفاده میکرد اینها من خودم میزدم به خواب خونش خرابه شده بود تقريبن و خودش شبیه زامبی ها بود ریشش بلند بود شپش زده خلاصه یروز من یک لیوان شربت گلاب درست کردم توش سیانور ریختم گذاشتم یخچال و اومد اون خورد رفت بعد تقریبن چهار ماه خبری ازش نبود تو کوچه و اینهم اضافه میکنم که در خونش شهرداری جوش کرده بود که اشغال نبره چون منبع موش شده بود خونش و از بالای در میپرید تو خونش اره خلاصه بعد چهار ماه بوی کثافت کوچه رو برداشته بود زنگ زدن شهردای اومد پیگری کرد دید توی خونه اش مرده و جسدش باد کرده منفجر شده و پاشیده اینور اونور بوی اون خلاصه جمع کردن بردن و کل کوچه از دستش راحت شدن و خونش هم بعد 2 ماه مصادره کردن فروختن فردی کا خرید خرابش کرد یکی دیگه تازه ساخت جاش ساخت گفتم بگم شمام بدونید یک فرد محتاد هم برای خودش ضرر هم جامعه و نباید رحمی براش بکنید چون بهتون اسیب میزنه.
- 😐
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!