تجربه ی مادر شدن :
سلام
حالا که تجربه ی پدر شدنو گذاشتن گفتم منم از تجربه ی مادر شدنم بگم
من برخلاف بقیه ی همسنام تصمیم گرفتم زود مادر بشم و بیست سالگی ،چندماه بعد عروسیم باردار شدم.
خب چندماه اول سخت بود حالت تهوع و ویار زیادی داشتم ولی به مرور تا ماه چهار کمتر و کمتر شد.
توی حرکت کردن و خوابیدن خیلی باید احتیاط میکردم تا برای بچه مشکلی پیش نیاد
تا ماه هفت و هشت همه چیز خوب و قابل تحمل بود تقریبا .
ولی ماه آخر به شدت سنگین شده بودم و شکمم پر از ترکهای ریز و درشت و پاهام میگرفت که شل کننده عضلانی میخوردم حدود ۲۵ کیلو وزن اضافه کردم.
از هفته ۳۳ کلاس زایمان راحت مجازی شرکت کردم و روزی دوساعت ورزش های مخصوص رو انجام میدادم .البته از اول حاملگیم ورزش های سبک در حد روزی چنددقیقع انجام میدادم و کلاس های یوگای بارداری بهداشت رو هم شرکت کردم
هفته ۳۸ تقریبا سه هفته زودتر موعود کیسه ابم پاره شد و رفتم بیمارستان
یکساعتو نیم بعد از پاره شدن کیسه آب بچم بدنیا اومد و روز بعد مرخص شدیم
ولی بنظر من خود بچه داری از بارداری خیلی سخت تره .من اصلا فکرشو نمیکردم با اینکه خواهر و برادر کوچیک تر داشتم
به شدت محدود شده بودم و دائم تو خونه بودم چون زمستون بود و بچم مریض میشد و شیفت های شوهرمم فشرده و شبانه اکثرا
تقریبا شیش ماه اول سخت ترین قسمتش بود و برای کارهای ضروری هم نیاز به کمک داشتم
از اون به بعد که دخترم تونست بشینه و کم کم راه بره و وابستگیش به من کمتر شد و میتونستم هر چندروز یکبار در حد چندساعت پیش کسی بذارم و کارهامو انجام بدم.
در کل اگر خواستید بچه دار بشید یکسال اول به هیچ کار دیگه ای غیر از مادر بودن فکر نکنید
الان هم برای دانشگاه ثبت نام کردم و حال روحیم خیلی بهتره
بنظر خودم یکی از بهترین تصمیم های زندگیم بچه دار شدن بود و حاضر نیستم هیچ موقعیتی رو با یک دقیقه مادر بودنم با همه ی سختی هاشم عوض کنم
امیدوارم همتون این حس شیرین رو تجربه کنید😍😘.
- 🩵
سلام
حالا که تجربه ی پدر شدنو گذاشتن گفتم منم از تجربه ی مادر شدنم بگم
من برخلاف بقیه ی همسنام تصمیم گرفتم زود مادر بشم و بیست سالگی ،چندماه بعد عروسیم باردار شدم.
خب چندماه اول سخت بود حالت تهوع و ویار زیادی داشتم ولی به مرور تا ماه چهار کمتر و کمتر شد.
توی حرکت کردن و خوابیدن خیلی باید احتیاط میکردم تا برای بچه مشکلی پیش نیاد
تا ماه هفت و هشت همه چیز خوب و قابل تحمل بود تقریبا .
ولی ماه آخر به شدت سنگین شده بودم و شکمم پر از ترکهای ریز و درشت و پاهام میگرفت که شل کننده عضلانی میخوردم حدود ۲۵ کیلو وزن اضافه کردم.
از هفته ۳۳ کلاس زایمان راحت مجازی شرکت کردم و روزی دوساعت ورزش های مخصوص رو انجام میدادم .البته از اول حاملگیم ورزش های سبک در حد روزی چنددقیقع انجام میدادم و کلاس های یوگای بارداری بهداشت رو هم شرکت کردم
هفته ۳۸ تقریبا سه هفته زودتر موعود کیسه ابم پاره شد و رفتم بیمارستان
یکساعتو نیم بعد از پاره شدن کیسه آب بچم بدنیا اومد و روز بعد مرخص شدیم
ولی بنظر من خود بچه داری از بارداری خیلی سخت تره .من اصلا فکرشو نمیکردم با اینکه خواهر و برادر کوچیک تر داشتم
به شدت محدود شده بودم و دائم تو خونه بودم چون زمستون بود و بچم مریض میشد و شیفت های شوهرمم فشرده و شبانه اکثرا
تقریبا شیش ماه اول سخت ترین قسمتش بود و برای کارهای ضروری هم نیاز به کمک داشتم
از اون به بعد که دخترم تونست بشینه و کم کم راه بره و وابستگیش به من کمتر شد و میتونستم هر چندروز یکبار در حد چندساعت پیش کسی بذارم و کارهامو انجام بدم.
در کل اگر خواستید بچه دار بشید یکسال اول به هیچ کار دیگه ای غیر از مادر بودن فکر نکنید
الان هم برای دانشگاه ثبت نام کردم و حال روحیم خیلی بهتره
بنظر خودم یکی از بهترین تصمیم های زندگیم بچه دار شدن بود و حاضر نیستم هیچ موقعیتی رو با یک دقیقه مادر بودنم با همه ی سختی هاشم عوض کنم
امیدوارم همتون این حس شیرین رو تجربه کنید😍😘.
- 🩵
تجربههای زایمان و حاملگی
0
پسند
نظرات
10 نظرممنون
ببرش دکتر لابد کمبود کلسیوم داره