تجربه زندگی متاهلی راه دور :
سلام خاستم از تجربه متاهلی راه دور براتون بگم.. چهار ماهه عقد کردم بیست سه سالمه همسرم کارش مشهده و اصالتا گیلانی هستیم جفتمون.. اینو بگم قبلش ما گیلانی ها کلا عادت نداریم تا عروسی منتظر بمونیم بعدش بریم زیر یه سقف یعنی کسی تاحالا اینکار نکرده فکر کنم جز گیلان الان این فرهنگش جا افتاده باشه شغل پسر هرجا باشه دخترم یکم بعدش بره یا همون موقع برگرده با همسرش بره.. خلاصه چه دیر یا زود باید بری .. من وقتی مجرد بودم همیشه ارزوم این بود برم راه دور ترجیحا تهران یا مشهد همیشه میگفتم راه دور بهتره شیرین تره برای همه عزیز تری خونواده شوهر یا بقیه فامیلا دخالت یا فضولی نمیکنن.. تا اینکه عقد کردیم من یک ماه اول موندم شمال بخاطر عروسی خاهرم بعد عروسی خاهرم رفتم مشهد.. هیچوقت فکر نمیکردم راه دور اینقد سخت و عذاب اور باشه مخصوصا برای یه دختر..شب قبلش داشتم وسایلمو جمع میکردم برم اونقد عصبی بودم ناراحت بودم حد نداشت یادمه از مامان بابام داشتم خدافظی میکردم یجوری گریم گرفته بود انگار قرار نیست دیگه خونوادمو ببینم در این حد.. خیلی سخته واقعا سخته با اینکه من هرماه یا هر دوماه دارم میام شمال هرجور نگاه کنی به قضیه سخته.. من اینجا جز همسرم کسی رو ندارم نه رفیقی نه دوستی نه اشنایی.. با این حال عموم و پسر عموهام دختر عموم بجنورد و گلستانن بازم چندساعت از هم دوریم سخته.. هربار میام فقط دارم به این فکر میکنم چجوری جلوی گریمو بگیرم .. برای همسرم راحته چون ۸ ساله اینجاست ولی برای من نه .. من از وقتی اومدم اینجا متوجه شدم ادم خیلی احساساتی هستم خودم نمیدونستم🥲 خوبی زیاد داره زندگی تو مشهد مثلا دور از خونواده شوهری با اینکه خونواده همسرم کاری به من ندارن .. یا حرم امام رضا کنارته🥲💕 سختیش به نظر من فقط همین جدا از خونوادت هستی سخته .. اینارو گفتم بدونین راه دور واقعا عذاب اوره حتما باید تو شرایط قرار بگیرین تا متوجه بشین.. من اگه برگردم عقب بخاطر راه دوری که هستم شاید ازدواج نمیکردم با اینکه همسرم واقعا ادم خوبیه باهم دوس بودیم من از همون اول اومدم زیر یه سقف باهاش دارم زندگی میکنم عین رفیقم میمونه اگه شوهر ادم، ادم باشه همه جا برات بهشته.. بگذریم راه دوری دهن ادمو سرویس میکنه مریض میشی خونوادت کنارت نیستن چندسال دیگه بخای بچه بیاری نمیدونی کجا بری کجا بمونی کی بیاد پیشت و... همه اینا راه چاره داره ولی دوری نه🥲 من خدا خدا میکنم شوهرم بازنشسته بشه زودتر 🥲 در این حد دوری برام سخته.. قبل اینکه ازدواج کنم همه بهم میگفتن راه دوری سخته بیچاره میشی افسرده میشی من باور نمیکردم تا اینکه الان توش هستم.. حتی بهم میگفتن دلت برای ریدن تو خونه بابات تنگ میشه واقعا ام همینه🥲😂🤦🏻♀️ کل حرفم اینه زندگی متاهلی راه دور رو خوب فکر کنین براش سطحی نگذرین ازش.. من الان مشهدم با خودم میگفتم تهرانم بودم راهم نزدیکتر بود به شمال ته تهش ۵ ساعته ولی اینجام ۱۳.۱۴ ساعت تو راهم شایدم بیشتر🥲🤦🏻♀️
خوب فکر کنین راجبش اگه تو شرایطش افتادین.
- ❤️
سلام خاستم از تجربه متاهلی راه دور براتون بگم.. چهار ماهه عقد کردم بیست سه سالمه همسرم کارش مشهده و اصالتا گیلانی هستیم جفتمون.. اینو بگم قبلش ما گیلانی ها کلا عادت نداریم تا عروسی منتظر بمونیم بعدش بریم زیر یه سقف یعنی کسی تاحالا اینکار نکرده فکر کنم جز گیلان الان این فرهنگش جا افتاده باشه شغل پسر هرجا باشه دخترم یکم بعدش بره یا همون موقع برگرده با همسرش بره.. خلاصه چه دیر یا زود باید بری .. من وقتی مجرد بودم همیشه ارزوم این بود برم راه دور ترجیحا تهران یا مشهد همیشه میگفتم راه دور بهتره شیرین تره برای همه عزیز تری خونواده شوهر یا بقیه فامیلا دخالت یا فضولی نمیکنن.. تا اینکه عقد کردیم من یک ماه اول موندم شمال بخاطر عروسی خاهرم بعد عروسی خاهرم رفتم مشهد.. هیچوقت فکر نمیکردم راه دور اینقد سخت و عذاب اور باشه مخصوصا برای یه دختر..شب قبلش داشتم وسایلمو جمع میکردم برم اونقد عصبی بودم ناراحت بودم حد نداشت یادمه از مامان بابام داشتم خدافظی میکردم یجوری گریم گرفته بود انگار قرار نیست دیگه خونوادمو ببینم در این حد.. خیلی سخته واقعا سخته با اینکه من هرماه یا هر دوماه دارم میام شمال هرجور نگاه کنی به قضیه سخته.. من اینجا جز همسرم کسی رو ندارم نه رفیقی نه دوستی نه اشنایی.. با این حال عموم و پسر عموهام دختر عموم بجنورد و گلستانن بازم چندساعت از هم دوریم سخته.. هربار میام فقط دارم به این فکر میکنم چجوری جلوی گریمو بگیرم .. برای همسرم راحته چون ۸ ساله اینجاست ولی برای من نه .. من از وقتی اومدم اینجا متوجه شدم ادم خیلی احساساتی هستم خودم نمیدونستم🥲 خوبی زیاد داره زندگی تو مشهد مثلا دور از خونواده شوهری با اینکه خونواده همسرم کاری به من ندارن .. یا حرم امام رضا کنارته🥲💕 سختیش به نظر من فقط همین جدا از خونوادت هستی سخته .. اینارو گفتم بدونین راه دور واقعا عذاب اوره حتما باید تو شرایط قرار بگیرین تا متوجه بشین.. من اگه برگردم عقب بخاطر راه دوری که هستم شاید ازدواج نمیکردم با اینکه همسرم واقعا ادم خوبیه باهم دوس بودیم من از همون اول اومدم زیر یه سقف باهاش دارم زندگی میکنم عین رفیقم میمونه اگه شوهر ادم، ادم باشه همه جا برات بهشته.. بگذریم راه دوری دهن ادمو سرویس میکنه مریض میشی خونوادت کنارت نیستن چندسال دیگه بخای بچه بیاری نمیدونی کجا بری کجا بمونی کی بیاد پیشت و... همه اینا راه چاره داره ولی دوری نه🥲 من خدا خدا میکنم شوهرم بازنشسته بشه زودتر 🥲 در این حد دوری برام سخته.. قبل اینکه ازدواج کنم همه بهم میگفتن راه دوری سخته بیچاره میشی افسرده میشی من باور نمیکردم تا اینکه الان توش هستم.. حتی بهم میگفتن دلت برای ریدن تو خونه بابات تنگ میشه واقعا ام همینه🥲😂🤦🏻♀️ کل حرفم اینه زندگی متاهلی راه دور رو خوب فکر کنین براش سطحی نگذرین ازش.. من الان مشهدم با خودم میگفتم تهرانم بودم راهم نزدیکتر بود به شمال ته تهش ۵ ساعته ولی اینجام ۱۳.۱۴ ساعت تو راهم شایدم بیشتر🥲🤦🏻♀️
خوب فکر کنین راجبش اگه تو شرایطش افتادین.
- ❤️
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
10 نظرافسرده شدم
ولی خداروشکر درمان شدم
نمیشه کاریش کرد
برای دوست داشتن و پیشرفت باید از یه چیزایی گذشت
مشکل اون طرز فکریه که میگه خونواده شوهر اجنبی ان و باید ارتباطشون قطع بشه و حاضر بود بخاطر دور کردنشون خودشو آواره کنه ولی به خونواده خودش حتی بعد از ازدواج تا این حد وابسته بود که دلش واسه ریدن توی خونه باباش هم تنگ میشه😂
آدمها باید قبل از ازدواج به بلوغ عقلی برسن و بفهمن بعد از ازدواج هم زن و هم مرد اولویت اولشون فقط و فقط باید خوشحالی و خوشبختی هر دو نفرشون باشه و خونواده چه دختر چه پسر اولویتهای بعدین.
و اینکه اگه خودش هنوز بچه هست و به بابا و مامانش اینقدر وابسته هست بیجا میکنه راجع به فامیل همسر حساسیت نشون میده. بره اول خودشو درست کنه
راه دور شوهر کرد
از طرفی هم
تک دختر بود و فقط یه برادر داشت که اونم ایران نبود
خیلی دلتنگ مادر و پدرش میشد
هی میومد میموند خونه ی مادرش
و چون راهش دور بود نمیتونست همش تو راه باشه
یک ماه میموند
اخرش مشخص شد
روزایی که خونه نبوده شوهرش با یکی دیگه رابطه داشته
جدا شدن دیگه
یه شرکت تولیده فرآورده های لبنی بستنی و خامه صبحانه فدک
من خانواده نامزدم اونجا مدیریت یه کارخونه رو به عهده دارن و نامزدمم اپراتور دستگاهه
منم از خانوادم دورم اوایل همینقد ناراحت بودم و دوس داشتم برگردم شهرستان خودمون. ولی الان حاصر نیستم یک هفته هم اونجا زندگی کنم. برای خودت سرگرمی درست کن دوست پیدا کن خیلی تاثیر میذاره توی حال خوبت. باشگاه کلاس های هنری و...