قرار اولمون دور از شهر بود،من زیاد با اونجاها آشنایی نداشتم.یه چاقو جیبی گذاشته بودم تو جیب لباسم،اولین پیچو که اشتباه رفت گذاشتم زیر گلوش...[ادامه داستان](
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
هنوز نظری وجود ندارد
اولین نفری باشید که نظر خود را درباره این تجربه به اشتراک میگذارد!