تجربه ترک اعتیاد :
سلام من یه مرد ۳۵ ساله ام
کلی سال از عمرم پای دود و خماری رفت
اوایل فکر میکردم واسه حال خوبه واسه فرار از درد خوبه
ولی نمیدونستم خودم دارم درد میشم
کم کم همه چی از دست رفت ،زنم رفت، آینه ازم میترسید
یه شب افتاده بودم توی خرابه دورم موش بود تن و بدنم میلرزید چشمام تار میدید
اون شب انقدر حالم بد بود که فکر کردم همه چی تمومه همون شب
روز بعدش ک دیدم اون شب آخریش نبوده با خودم گفتم این آخرشه یا باید تمومش کنم یا تموم میشم
ترک کردم ،با گریه با درد با لرز با فحش با دندون روی جیگر
روزای اول میمردم و زنده میشدم ولی هر روز یه قدم دورتر شدم از اون جهنم ،الان چند ساله پاکم نه این که همه چی گل و بلبله
ولی دیگه خودمو گم نمیکنم دیگه صبحا از خودم بدم نمیاد دیگه میتونم با افتخار بگم من ترک کردم و واسش جنگیدم
کسایی که ترک کردن میدونن چه راه سختی رو پشت سر گذاشتم
ترک کردن سخته ولی نشد نداره ،اگه تصمیمت جدی باشه میشه
اول از همه باید بخوای ،نه الکی ،واقعی از ته دل،تا نخوای هیچی شروع نمیشه
دوم باید دور خودت خط بکشی با اون رفیقایی که باهاشون میزدی قطع ارتباط کنی ،مهم نیست چند ساله باهاشن اونا اگه بخوانت باهات ترک میکنن و نمیکشن
سوم باید بری کمک بگیری ،از کمپ از مشاور از یه آدم پاک ،خودت تنهایی نمیتونی این جنگ سرباز میخواد
چهارم باید درد رو قبول کنی ،ترک درد داره بدن درد ، روان درد ، ولی گذراست ، میگذره
پنجم باید یه جایگزین پیدا کنی مثل ورزشی ،کار دستی ای چیزی حتی یه پیاده روی معمولی،بدن باید تخلیه بشه ،فکر باید مشغول بشه
ششم باید به خودت جایزه بدی
یه روز پاکی ، یه چای داغ با بیسکویت
یه دوش آب گرم،یه وعده غذای مورد علاقت
همین چیزای کوچیک انگیزه میدن
هفتم با خدا حرف بزن ،با خودت حرف بزن
تو این راه فقط خودتی و خدای خودت
اگه باورش کنی قویتر میشی
و هشتم اگه افتادی دوباره برگرد نترس
همه زمین میخورن ولی مهم اونیه که پا میشه.
- 🧡
سلام من یه مرد ۳۵ ساله ام
کلی سال از عمرم پای دود و خماری رفت
اوایل فکر میکردم واسه حال خوبه واسه فرار از درد خوبه
ولی نمیدونستم خودم دارم درد میشم
کم کم همه چی از دست رفت ،زنم رفت، آینه ازم میترسید
یه شب افتاده بودم توی خرابه دورم موش بود تن و بدنم میلرزید چشمام تار میدید
اون شب انقدر حالم بد بود که فکر کردم همه چی تمومه همون شب
روز بعدش ک دیدم اون شب آخریش نبوده با خودم گفتم این آخرشه یا باید تمومش کنم یا تموم میشم
ترک کردم ،با گریه با درد با لرز با فحش با دندون روی جیگر
روزای اول میمردم و زنده میشدم ولی هر روز یه قدم دورتر شدم از اون جهنم ،الان چند ساله پاکم نه این که همه چی گل و بلبله
ولی دیگه خودمو گم نمیکنم دیگه صبحا از خودم بدم نمیاد دیگه میتونم با افتخار بگم من ترک کردم و واسش جنگیدم
کسایی که ترک کردن میدونن چه راه سختی رو پشت سر گذاشتم
ترک کردن سخته ولی نشد نداره ،اگه تصمیمت جدی باشه میشه
اول از همه باید بخوای ،نه الکی ،واقعی از ته دل،تا نخوای هیچی شروع نمیشه
دوم باید دور خودت خط بکشی با اون رفیقایی که باهاشون میزدی قطع ارتباط کنی ،مهم نیست چند ساله باهاشن اونا اگه بخوانت باهات ترک میکنن و نمیکشن
سوم باید بری کمک بگیری ،از کمپ از مشاور از یه آدم پاک ،خودت تنهایی نمیتونی این جنگ سرباز میخواد
چهارم باید درد رو قبول کنی ،ترک درد داره بدن درد ، روان درد ، ولی گذراست ، میگذره
پنجم باید یه جایگزین پیدا کنی مثل ورزشی ،کار دستی ای چیزی حتی یه پیاده روی معمولی،بدن باید تخلیه بشه ،فکر باید مشغول بشه
ششم باید به خودت جایزه بدی
یه روز پاکی ، یه چای داغ با بیسکویت
یه دوش آب گرم،یه وعده غذای مورد علاقت
همین چیزای کوچیک انگیزه میدن
هفتم با خدا حرف بزن ،با خودت حرف بزن
تو این راه فقط خودتی و خدای خودت
اگه باورش کنی قویتر میشی
و هشتم اگه افتادی دوباره برگرد نترس
همه زمین میخورن ولی مهم اونیه که پا میشه.
- 🧡
تجربههای ترک مواد
0
پسند
نظرات
10 نظرامیدوارم همهٔ هموطنای گرفتارِ مواد بتونن مث تو قوی باشن و خودشونو رها کنن♥️
مگه شما ام مصرف کننده بودی