تجربه مبتلا شدن به HPV :

اسمشو بزار تجربه بگایی نه تجربه hpv
سلام دخترم ۲۳
طولانی خواهد بود ولی بخونین فرزندانم درس زندگیه🥲
خب من تصمیم گرفتم بگایی جدید زندگیمو براتون تعریف کنم که شما بگا نرین
اول باید بگم که در واقع من به طرز احمقانه ای مهربون و دلسوزم
خیلی وقتا تو زندگی خورده تو دهنم ولی نمیتونم کاریش کنم
به فکر همه هستم و جونم به جون آدمایی که واسم مهمن بنده
اینم هست که من چون تو زندگیم کلا زیاد محبت ندیدم محبت آدما خیلی به چشمم میاد
وقتی خره یه نفر شم صدمو واسش میزارم و از هیچییییی
ینی هیچچچچییییی
دریغ نمیکنم
خیلی بغلی و بوچی بوچی ام
و مهر و محبت دادن و گرفتن یه جورایی واسم حیاتیه،روزم شب نمیشه بدونش
اینا رو داشته باشین حالا
خب من بهمن ۴۰۳ با یه نفر آشنا شدم
بعد یه مدت تصمیم گرفتیم بریم تست hpv بدیم
خب من که پاپ اسمیر دادم و پسره هم انگار یه زائده داشت که ازش نمونه برداشتن
چند هفته بعدش نتیجه تستامون اومد و من کاملاً سالم بودم ولی اون نوع ۶ رو داشت
خلاصه تحقیق کردیم راجبش و رفت دکتر و دیدیم خب نوع کم خطره و فقط باعث زائده میشه و بدن طی ۶ ماه تا یک سال میتونه خودش اوکی کنه ویروسو،فقط سیستم ایمنی باید قوی باشه و زائده با کرایو یا لیزر از بین بره
دکتره اصلا بهش دارو نداده بود گفته بود برو خودت خوب میشی اصلا واسه آقایون مشکلی به وجود نمیاره :/
اینم بگم که توی همین بیرجند اینطوریه
ینی ده کوره و روستای پشت کوه نیس
خلاصه
این ناراحت بود و منم هی بهش میگفتم بابا طوری نیست که خوب میشی،خفیفه مشکلی که واست پیش نمیاره،منم باهات میمونم نمیخوام کات کنم که
کلی بغلش کردم و باهاش حرف زدم که حالش خوب شه
تمام اون مدت این تو مغزم بود که هر کی جای تو بود میترسید میرفت
جونشو ور میداش در میرف
تو اینطوری نباش
تو با بقیه فرق داشته باشه
حالش خوب نیست و بهت نیاز داره
الان وقت این نیست که تنهاش بزاری
ناراحته و خیلی زشته که بگی چون hpv داری خدافظ
منم کسی نیستم که به خاطر رابطه جنسی با کسی برم تو رابطه،کلا همین عشق و توجه و محبت رو دریافت کنم واسم کافیه
مشکلی نداشتم که رابطه جنسی نداشته باشیم
گذشت و فروردین خانوادش رفتن سفر
یهو اومد گفت که به نظرت راهی هست که بتونیم سکس کنیم ولی تو نگیری؟
چون با تماس پوست با پوست همون ناحیه منتقل میشه و اگه جلوی همین تماس رو بگیریم ممکنه سیف باشه
منم گشتم و از چت GPT پرسیدم دیدم همچین بی راه هم نمیگه
من فکر کردم
اون فکر کرد
من سرد نیستم ولی میتونم بدون رابطه جنسی تو رابطه باشم مشکلی ندارم
ولی اون خیلی دلش میخواست
دوسش داشتم
و همینقد چرت و پرت تصمیم گرفتیم انجامش بدیم
چطوری؟اینطوری که شورت پاچه دار بپوشه بعد به قطر بیلبیلک حلوی شورتو جر بدیم و از سوراخ درش بیاره و کان‌دوم بکشیم و تموم
و بدون اورال
و هر سری دست میزنیم بریم دستمونو بشوریم
دستمونو به اون نزنیم بعد به من بزنیم و اینا
ینی به حساب خودمون همه تلاشمونو کردیم که تو امن ترین حالت باشه همه چی
ما اردیبهشت به هم زدیم
چون خیلی ماست و یخ شده بود
واسه نگه داشتنم هیچ تلاشی نکرد
هیچی
کاش
کاش که قدرمو میدونست
منی که حتی رو سلامتیم ریسک کردم به خاطر اون الدنگ
جدا از اون یه سری هزینه ها کردم واسش به یه سری دلایل،اونم واسه دل خودم
الان چند ماه گذشته و من رفتم تست دادم
دکتر که رفتم گفتم نمیدونستم داره و بعدا فهمیدم،که نگه تو دیگه چجور گاوی هستی
بی حسی زدن نمونه برداری کردن
خونریزی کردم
درد کشیدم
و یک ماه منتظر نتیجه آزمایشم بودم
کلی دعا کردم نداشته باشم
و چند روز پیش جوابش اومد و فهمیدم که گرفتم
به همین راحتی
و مسری تر از چیزی بوده که فکر میکردیم
میدونی چیه
خیلی گریه کردم
پشیمونی شدید و انزجار و دل شکستگی و عصبی شدن و شوک رو با هم یجا تجربه کردم
نشسته بودم کف اتاق فقط زار میزدم
و نگران خیلی چیزا بودم
من ورزش میکنم نکنه کرایو کردن دردش اونقد زیاد باشه که نتونم ورزش کنم؟
چرا همچین گهی خوردم که الان بخوام به خاطر یه بی لیاقته یوبس درد بکشم و هزینه کنم؟
چرا غلطی کردم که خودم و خانوادمو بخوام درگیر کنم؟
چقد احمق و گاوم که موندم مگه تنها پسر رو زمین بود؟
مگه فقط تو رو داشت که دایه عزیز تر از مادر شدی واسش؟اصلا فقط تو رو میداشت هم بتوچه که موندی
اصلا موندی چرا قبول کردی و ریسک کردی رو سلامتیت؟
مگه زندگی خاله بازی و بچه بازیه که به خاطر اینکه دل کسیو نشکنی تو هر شرایطی میمونی باهاش؟
میدونی چی واسم سنگین بود؟
اینکه من به یه نفر مهربونی کردم،خوبی کردم و باهاش موندم و به دلش راه اومدم
تصورم همینقد رویایی بود که جواب خوبی بدی نیس
بعد نتیجه خوبی من شده این.
- 💔