تجربه زندگی با ادم خسیس :
خب سلام. چیزی که براتون مینویسم برای اینه که بدونید خساست چیز کمی نیست و باید خیلی جدی گرفته بشه.
من با شناخت کم عقد کردم و از همون روزای اول متوجه خساست شدید این اقا شدم.
هیچ پولی به من نمیداد یا خیلیی کم میداد و همونم بازخواست میکرد.
حلقه ازدواجم رو نمیذاشت دست کنم میگف گم میشه، برام لباس نمیخرید همونی که با پول بابام میگرفتمم دعوام میکرد میگف چرا خریدی؟ ولخرجی نکن و.. درحالیکه اصلا اون پولشو نداده بود! جرات نداشتم با دوستام کافه برم یا فست فود سفارش بدم پولشو نمیداد ولی سرزنشم میکرد، میگف رفتیم زیر یک سقف وعده شام حذفه و من شب جرات نداشتم بگم دارم شام میخورم، حتی ب خرجایی ک خانوادم از جیب خودشون میکردن گیر میداد میگف چرا از جاهای ارزون تر خرید نمیکنین! و باهاشون بحث میکرد.
خمیر دندونو میگف کمتر بزن رو مسواک، ادامس رو نصف میکرد ک بمونه برا دفعه بعد، ی صندل برام خریده بود نمیذاشت بپوشم میگف بزارش برا روز مبادا، میرفتم جایی کار داشتم ساعت ها تو راه بودم میگف سر راه چیزی نخور گرونه، بخاطر اینکه اتوبوس وی ای پی ۸۰ تومن گرون تر بود مجبورم میکرد ساعت ها تو ترمینال وایسم تا اتوبوسِ ارزون تر بیاد.. و تاکید میکنم پولشو اون نمیداد.
برای عقد هیچ هزینه ای نکرد چون وظیفه خودش نمیدونست،میخواست مراسم های دیگرم بپیچونه یا بندازه گردن خانواده من، و هشدار میداد که هزینه های زندگیمون زیر یک سقف هم نصف نصفه حتی پول برق و اینچیزا. ولی از من توقع جهیزیه کامل داشت.
خلاصه مردم رلشون دنگ میگیره مال من شوهرم دنگ بگیر بود..
الانم طلاق گرفتم ازش و خودمو از شرش راحت کردم مجبور شدم از جیب بهش یچیزی بدم ک فقط بره اما بازم خوشحالم :)
- 🌃
خب سلام. چیزی که براتون مینویسم برای اینه که بدونید خساست چیز کمی نیست و باید خیلی جدی گرفته بشه.
من با شناخت کم عقد کردم و از همون روزای اول متوجه خساست شدید این اقا شدم.
هیچ پولی به من نمیداد یا خیلیی کم میداد و همونم بازخواست میکرد.
حلقه ازدواجم رو نمیذاشت دست کنم میگف گم میشه، برام لباس نمیخرید همونی که با پول بابام میگرفتمم دعوام میکرد میگف چرا خریدی؟ ولخرجی نکن و.. درحالیکه اصلا اون پولشو نداده بود! جرات نداشتم با دوستام کافه برم یا فست فود سفارش بدم پولشو نمیداد ولی سرزنشم میکرد، میگف رفتیم زیر یک سقف وعده شام حذفه و من شب جرات نداشتم بگم دارم شام میخورم، حتی ب خرجایی ک خانوادم از جیب خودشون میکردن گیر میداد میگف چرا از جاهای ارزون تر خرید نمیکنین! و باهاشون بحث میکرد.
خمیر دندونو میگف کمتر بزن رو مسواک، ادامس رو نصف میکرد ک بمونه برا دفعه بعد، ی صندل برام خریده بود نمیذاشت بپوشم میگف بزارش برا روز مبادا، میرفتم جایی کار داشتم ساعت ها تو راه بودم میگف سر راه چیزی نخور گرونه، بخاطر اینکه اتوبوس وی ای پی ۸۰ تومن گرون تر بود مجبورم میکرد ساعت ها تو ترمینال وایسم تا اتوبوسِ ارزون تر بیاد.. و تاکید میکنم پولشو اون نمیداد.
برای عقد هیچ هزینه ای نکرد چون وظیفه خودش نمیدونست،میخواست مراسم های دیگرم بپیچونه یا بندازه گردن خانواده من، و هشدار میداد که هزینه های زندگیمون زیر یک سقف هم نصف نصفه حتی پول برق و اینچیزا. ولی از من توقع جهیزیه کامل داشت.
خلاصه مردم رلشون دنگ میگیره مال من شوهرم دنگ بگیر بود..
الانم طلاق گرفتم ازش و خودمو از شرش راحت کردم مجبور شدم از جیب بهش یچیزی بدم ک فقط بره اما بازم خوشحالم :)
- 🌃
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
1359 نظرببین طرف خرج میکنه اهل کافع رفتن این چیزا هست از دلاش میشه دست کنه تو جیبش اون موقع باید ازدواج کرد
....
این چیزا تو دوران نامزدی باید شناخت