تجربه آزار جنسی :
چون یکی تعریف کرد یاد خودم افتادم.
۷ سالم بود ی آپارتمان مستاجر بودیم ما طبقه اول صاحبخونه طبقه سوم
دخترشون همسن من بود و من اکثر وقتا میرفتم خونشون بازی کنیم
مادرشم اکثرا میرفت دانشگاه و با پدرش ک استاد بود خونه بود
مرده عوضی حرو.مزاده همیشه دستشو میبرد اون جاهای خصوصیم..
بهمون گوشی میداد رو پاهامون پتو مینداخت و دستشو میبرد اونجاها یا ب هر نحوی همیشه این کارا رو میکرد
واقعا نمیدونستم داره چیکار میکنه:)
و هنوزم تو ذهنمه ..
کاش بتونم ی روزی یجوری انتقام بگیرم.
- 💔
چون یکی تعریف کرد یاد خودم افتادم.
۷ سالم بود ی آپارتمان مستاجر بودیم ما طبقه اول صاحبخونه طبقه سوم
دخترشون همسن من بود و من اکثر وقتا میرفتم خونشون بازی کنیم
مادرشم اکثرا میرفت دانشگاه و با پدرش ک استاد بود خونه بود
مرده عوضی حرو.مزاده همیشه دستشو میبرد اون جاهای خصوصیم..
بهمون گوشی میداد رو پاهامون پتو مینداخت و دستشو میبرد اونجاها یا ب هر نحوی همیشه این کارا رو میکرد
واقعا نمیدونستم داره چیکار میکنه:)
و هنوزم تو ذهنمه ..
کاش بتونم ی روزی یجوری انتقام بگیرم.
- 💔
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
1236 نظراون دختر بیچاره از کجا میخواد بفهمه اونم پسرا که انقد عوضی شدن
ولی خوب قبول دارید که تصمیم با دختره؟
اشغال
به نظر من همون موقع باید به زنش میگفتی
یا. تو مدخودت میدونستی اولین بار اونجاست چرا هعی رفتن آت رو تکرار میکردی به مادر میگفتی
دوستان عزیز کسایی ک توی این گروه مادر هستش و همه ما یک روزی میخایم مادر بشیم با بچه خودتون دوست باشید تا اگر اتفاقی براش افتاد. بیاد بهتون بگه و انتقام در کودکی گرفته بشه ن اینکه بچه بزرگ سه اسیب روحی به بچه وارد میشه🙏🙏🙏