تجربه اعتیاد پدر :
سلام بچه ها من دخترم ۲۰ سالمه ، میخاستم از تجربه داشتن پدر معتاد بهتون بگم ، من از وقتی به دنیا اومدم پدرم معتاد بود و اصلا به فکر پول در آوردن نبود ، هرچی مامانم وسیله و طلا داشت رو فروخت تا خرج مواد کنه و مینشست تو خونه و اصلا فکر آینده ما نبود ، علاوه بر بی پولیش اخلاق به شدت بد و رو مخی داشت ، وسایل رو میشکوند، کتک میزد ، خیلی وقتا چاقو میکشید، معذرت میخام آب دهانش رو هرطرف تو خونه پرت میکرد و از این رفتارها، مامانم از دستش یه روز آروم نداشت، از بس به پدرو مادرش فحش میداد، من بعد ۲۰ سال بی پولی و بیشتر از اون نداشتن آرامش تو خونه مامانم رو مجبور کردم طلاق بگیره تا راحت شیم ، اولاش میترسید که اگه حرف طلاق بیاره وسط ،باعث دعوای بزرگی بشه و همیشه میترسید، و میگفت بعدش چطوری با دوتا دختر زندگی کنم ، ولی من واقعا روانی شده بودم و هرطور شده بود راضیش کردم ،خودشم خیلی دلش میخاست واسه همین بهتر تونستم راضیش کنم ، بود چون مادرم سواد درست و حسابی نداشت تو همه ی مراحل کنارش بودم و باهاش میرفتم واسه کارای طلاق ، پدرم رو به زور راضی کردیم امضا کنه و اصلا قبول نمیکرد ، بالاخره با همه ی سختی ها طلاقشو گرفتم و انتظار داشتم بعدش وام بگیریم و زندگیمونو بگذرونیم ، قرار شد از کمیته وام بگیریم که اونم انقد اذیتمون کرد و گفت هنوز وقتش نیست ، الان چند ماهی داره میگذره و اصلا خبری نیست ، پدرمم چون جا نداره خیلی وقتا میاد همین جایی که از قبل اجاره کرده بودیم و ما توش هستیم و دقیقا مثل قبل ، هیچ فایده ای هم نداره واسه زندگیمون، هیچی هم نمیشه گفت ، منو مادرم در به در دنبال وام هستیم که از اینجا بریم تو شهر زندگی کنیم چون جایی که ما هستیم بیرون از شهره و بخای بری سرکار باید کل حقوق رو بدی کرایه ، من نمیتونم اصلا برم سرکار حداقل خرج خودمو دربیارم، مادرم با حقوق خیلی کمی که داره خرجمون رو میده، خیلی دنبال وام بودم که فهمیدم بلو بانک وام میده ولی بهم گفتن وامش بدرد نمیخوره چون مبلغ کمی رو میده، خیلی سعی کردم پول پیش خونه رو جور کنم به هر دری زدم نشد ، رفتم یه سایت دیگه که اسمش رو یادم نیست ، هرکیو خاستم دعوت کنم اصلا انگار نه انگار ، چون به ازای هر نفر بهم ۵۰ تومن میداد گفتم حداقل یه درآمد کوچیکی داشته باشم اونم درست نشد ، هرکاری کردم تو خونه درآمد داشته باشم نشد که نشد ، به هیچکی نگفتم که پدرو مادرم جدا شدن که با ترحم بهم نگاه نکنن ، فقط و فقط به صورت ناشناس تونستم اینارو بگم و واقعا برام سخته
ببخشید سرتون رو درد آوردم دوست داشتم یبارم که شده به یکی بگم ، موفق باشید.
- 💔
سلام بچه ها من دخترم ۲۰ سالمه ، میخاستم از تجربه داشتن پدر معتاد بهتون بگم ، من از وقتی به دنیا اومدم پدرم معتاد بود و اصلا به فکر پول در آوردن نبود ، هرچی مامانم وسیله و طلا داشت رو فروخت تا خرج مواد کنه و مینشست تو خونه و اصلا فکر آینده ما نبود ، علاوه بر بی پولیش اخلاق به شدت بد و رو مخی داشت ، وسایل رو میشکوند، کتک میزد ، خیلی وقتا چاقو میکشید، معذرت میخام آب دهانش رو هرطرف تو خونه پرت میکرد و از این رفتارها، مامانم از دستش یه روز آروم نداشت، از بس به پدرو مادرش فحش میداد، من بعد ۲۰ سال بی پولی و بیشتر از اون نداشتن آرامش تو خونه مامانم رو مجبور کردم طلاق بگیره تا راحت شیم ، اولاش میترسید که اگه حرف طلاق بیاره وسط ،باعث دعوای بزرگی بشه و همیشه میترسید، و میگفت بعدش چطوری با دوتا دختر زندگی کنم ، ولی من واقعا روانی شده بودم و هرطور شده بود راضیش کردم ،خودشم خیلی دلش میخاست واسه همین بهتر تونستم راضیش کنم ، بود چون مادرم سواد درست و حسابی نداشت تو همه ی مراحل کنارش بودم و باهاش میرفتم واسه کارای طلاق ، پدرم رو به زور راضی کردیم امضا کنه و اصلا قبول نمیکرد ، بالاخره با همه ی سختی ها طلاقشو گرفتم و انتظار داشتم بعدش وام بگیریم و زندگیمونو بگذرونیم ، قرار شد از کمیته وام بگیریم که اونم انقد اذیتمون کرد و گفت هنوز وقتش نیست ، الان چند ماهی داره میگذره و اصلا خبری نیست ، پدرمم چون جا نداره خیلی وقتا میاد همین جایی که از قبل اجاره کرده بودیم و ما توش هستیم و دقیقا مثل قبل ، هیچ فایده ای هم نداره واسه زندگیمون، هیچی هم نمیشه گفت ، منو مادرم در به در دنبال وام هستیم که از اینجا بریم تو شهر زندگی کنیم چون جایی که ما هستیم بیرون از شهره و بخای بری سرکار باید کل حقوق رو بدی کرایه ، من نمیتونم اصلا برم سرکار حداقل خرج خودمو دربیارم، مادرم با حقوق خیلی کمی که داره خرجمون رو میده، خیلی دنبال وام بودم که فهمیدم بلو بانک وام میده ولی بهم گفتن وامش بدرد نمیخوره چون مبلغ کمی رو میده، خیلی سعی کردم پول پیش خونه رو جور کنم به هر دری زدم نشد ، رفتم یه سایت دیگه که اسمش رو یادم نیست ، هرکیو خاستم دعوت کنم اصلا انگار نه انگار ، چون به ازای هر نفر بهم ۵۰ تومن میداد گفتم حداقل یه درآمد کوچیکی داشته باشم اونم درست نشد ، هرکاری کردم تو خونه درآمد داشته باشم نشد که نشد ، به هیچکی نگفتم که پدرو مادرم جدا شدن که با ترحم بهم نگاه نکنن ، فقط و فقط به صورت ناشناس تونستم اینارو بگم و واقعا برام سخته
ببخشید سرتون رو درد آوردم دوست داشتم یبارم که شده به یکی بگم ، موفق باشید.
- 💔
تجربههای ترک مواد
0
پسند
نظرات
363 نظربهت توصیه میکنم یه راهی پیدا کن که کامپیوتر یاد بگیری
یوتیوب یا آپارات هم دوره های جامعی گذاشتن برای کامپیوتر.
شاید هیچ لپ تاپی چیزی نداشته باشی تو خونه، نمیدونم
من خودمم تا مادرم کامپیوترش رو بهم قرض نداد نتونستم یاد بگیرم حقیقش.
ولی برای ورود به بازار کار، و استارت کار تو یه شرکت یا هرجا، کامپیوتر خیلی خیلی لازمه، بعدش کم کم تخصص های دیگه رو آدم با حقوقی که درمیاره یاد میگیره.
اگر کامپیوتر نداری، ممکنه الان شغل فروشندگی یا منشی گری رو بتونی بری.
باید دیوار رو مدام چک کنی.
باور کنی خدا رزق و روزی تورو کنار گذاشته و سر راهت قرار میده. منم تو این شرایط قبلا قرار گرفتم. میدونم حستو.
شرایطش جوری نیست که بتونه کار کنه
اون پیشنهادیم که تو دادی بدردش نمیخوره که اگه میخورد قطعا خودش میرفت
من چون الهام بزرگتر و محترم بود
لازم دونستم که بگم
یخورده متوجه حرفات باشی.
ولشون کن خودتو اذیت نکن.