U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
September 03, 2025 at 06:11 PM
تجربه آزار جنسی :

بذار منم تجربه آزار جنسی رو بگم بلکه آگاهی ای باشه برای خانواده ها..
حدودا ۷-۸ سالم بود و یه پسرخاله داشتم ۱۴ ساله:/ خاک بر سرت کثافت هول
ما و خانواده مادریم آخر هفته ها دور هم توی پارک جمع میشدیم. اون روز هم همینطور بود.
خالم توی خونه یه چیزی جاگذاشته بود و ازپسرخالم خواست بره بیاره(خونشون یه کوچه بالاتر بود)
خلاصه..منم تازه اسکیت خریده بودم خیلی ذوقشو داشتم..
اصرار اصرار که مامان من با فلانی برمممم..عقل نداشتم که خاک تو سرم
با پسرخالم راه افتادیم سمت خونشون. اول دم در وایسادم که اسکیت هارو درنیارم. هی میگف بیا تو چرا دم در وایسادی؟..
هی میگفتم نه نهههه تا بالاخره راضی شدم رفتم داخل..بی قرار بود دور خودش می چرخید منم که بی حوصله..زود باش بریم دیگه داری چیکار میکنییی
دراومد گف بیا باهم بگردیم زودتر پیدا میشه..

بقیشم که گفتن نداره. نمیدونم چجوری جیغ میزدم تا تونستم از دستش در برم...
من هیچی نمیدونستم. نمیدونستم میخواد چیکار کنه فقط میدونستم نباید اونجا و به این شکل باشم...
به هیچ کس هیچی نگفتم و الان بعد ده سال هنوز تک تک صحنه هاش یادمه...
توروخدا مراقب بچه هاتون باشید چه پسر چه دختر. با کسی تنهایی جایی نفرستید. چه دایی عمو پسر عمه و...با هیچ کس
نمیدونم الان اینو میخونی یا نه..ولی بدون من هیچ وقت نمی بخشمت..تا نفس دارم نفرینت میکنم و امیدوارم همون بلایی که سر من اوردی رو یه نفر سر دخترت بیاره...
- 💔
تجربه‌های مشترک
0 پسند

نظرات

334 نظر
A
ناشناس
September 04, 2025 at 02:57 AM
چاره نیست عزیزم .ما امروز در برابر نسلی آگاه و هوشیار و پر سوالیم.باید با حوصله تر برخورد کنیم .جوابی در خور شان و سن و درک بچه بهش بدیم.بعضی وقت ها خودم یه جاهایی کم میارم با خودم میگم چرا یه بچه معصوم رو به دنیا آوردم تا بجنگه با بی معرفتی ها.باز میگم تو میتونی نترس ،اون بچه امیدش تویی .دروغ چرا من الان مجبور شدم کمی رفت و آمد ها رو کنترل کنم .نه که نباشه ولی خب واقعا گزینش میکنم .یه سری دور همی ها که قبلا داشتم کم کردم .یه سری افراد رو که میدونم آروم آروم محدود کردم .دیدم اینجوری زندگی سالم تره .چون من همسرم خیلی وقتش رو سر کار هست .کمی مسوولیت من سنگین تره .شاید باورتون نشه بچه هام که به دنیا اومدن از کارم استعفا دادم .و هیچوقت پشیمون نشدم .چون مادری کردن برام شد وظیفه مهم تری.هر چی مادرم گفت من هستم گفتم نه .
0 پسند
G
Golevahshi_78
September 04, 2025 at 12:09 AM
چقدر بد
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 10:59 PM
0 پسند
O
OFF355
September 03, 2025 at 10:49 PM
💔💔
0 پسند
F
Ftmh1377211cr7
September 03, 2025 at 10:29 PM
و البته همکارم تعریف میکرد از مدرسه راهنمایی نزدیک مدرسمون،دختر کلاس هفتمی بیبی چک (تست حاملگی) باخودش اورده بود مدیر وقتی میفهمه وادارش میکنه بره تست بده و درنهایت دو خط قرمز میفته(مثبت درمیاد)😊
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 10:28 PM
وضع خیلی خرافه
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 10:27 PM
بنده یک معلمم دانش آموز دخترکلاس هفتمی داشتم که مرتب سر وگوشش می جنبید و خیلی اهل حاشیه بود ، نکبت شماره دوس پسراشو میداد دخترای کلاس و برعکس،درکل کارش این بود به هم دیگه معرفیشون کنه و جالبه ک پدرمادرش ریختن سر مدیره که بچه های کلاس دختر مارو دارن به انحراف میکشونن تا اینکه مدیر خوب شستشون و پهنشون کرد رو بند گفتشون کرم از خود دخترتونه که داره بچه های کلاسو به گند میکشونه و کلی جر وبحث شد خوبه یعنی روستای لب مرز بود و امکانات زیر صفر
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 09:40 PM
دخترش چه گناهی داره آخه......
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 09:39 PM
بعله گرگانیم اگر سوال دارین بفرماین
0 پسند
A
ناشناس
September 03, 2025 at 09:39 PM
شما گرگانید؟ ایرادی نداره پیوی بیام
0 پسند

ثبت نظر شما