تجربه آزار جنسی :
بذار منم تجربه آزار جنسی رو بگم بلکه آگاهی ای باشه برای خانواده ها..
حدودا ۷-۸ سالم بود و یه پسرخاله داشتم ۱۴ ساله:/ خاک بر سرت کثافت هول
ما و خانواده مادریم آخر هفته ها دور هم توی پارک جمع میشدیم. اون روز هم همینطور بود.
خالم توی خونه یه چیزی جاگذاشته بود و ازپسرخالم خواست بره بیاره(خونشون یه کوچه بالاتر بود)
خلاصه..منم تازه اسکیت خریده بودم خیلی ذوقشو داشتم..
اصرار اصرار که مامان من با فلانی برمممم..عقل نداشتم که خاک تو سرم
با پسرخالم راه افتادیم سمت خونشون. اول دم در وایسادم که اسکیت هارو درنیارم. هی میگف بیا تو چرا دم در وایسادی؟..
هی میگفتم نه نهههه تا بالاخره راضی شدم رفتم داخل..بی قرار بود دور خودش می چرخید منم که بی حوصله..زود باش بریم دیگه داری چیکار میکنییی
دراومد گف بیا باهم بگردیم زودتر پیدا میشه..
بقیشم که گفتن نداره. نمیدونم چجوری جیغ میزدم تا تونستم از دستش در برم...
من هیچی نمیدونستم. نمیدونستم میخواد چیکار کنه فقط میدونستم نباید اونجا و به این شکل باشم...
به هیچ کس هیچی نگفتم و الان بعد ده سال هنوز تک تک صحنه هاش یادمه...
توروخدا مراقب بچه هاتون باشید چه پسر چه دختر. با کسی تنهایی جایی نفرستید. چه دایی عمو پسر عمه و...با هیچ کس
نمیدونم الان اینو میخونی یا نه..ولی بدون من هیچ وقت نمی بخشمت..تا نفس دارم نفرینت میکنم و امیدوارم همون بلایی که سر من اوردی رو یه نفر سر دخترت بیاره...
- 💔
بذار منم تجربه آزار جنسی رو بگم بلکه آگاهی ای باشه برای خانواده ها..
حدودا ۷-۸ سالم بود و یه پسرخاله داشتم ۱۴ ساله:/ خاک بر سرت کثافت هول
ما و خانواده مادریم آخر هفته ها دور هم توی پارک جمع میشدیم. اون روز هم همینطور بود.
خالم توی خونه یه چیزی جاگذاشته بود و ازپسرخالم خواست بره بیاره(خونشون یه کوچه بالاتر بود)
خلاصه..منم تازه اسکیت خریده بودم خیلی ذوقشو داشتم..
اصرار اصرار که مامان من با فلانی برمممم..عقل نداشتم که خاک تو سرم
با پسرخالم راه افتادیم سمت خونشون. اول دم در وایسادم که اسکیت هارو درنیارم. هی میگف بیا تو چرا دم در وایسادی؟..
هی میگفتم نه نهههه تا بالاخره راضی شدم رفتم داخل..بی قرار بود دور خودش می چرخید منم که بی حوصله..زود باش بریم دیگه داری چیکار میکنییی
دراومد گف بیا باهم بگردیم زودتر پیدا میشه..
بقیشم که گفتن نداره. نمیدونم چجوری جیغ میزدم تا تونستم از دستش در برم...
من هیچی نمیدونستم. نمیدونستم میخواد چیکار کنه فقط میدونستم نباید اونجا و به این شکل باشم...
به هیچ کس هیچی نگفتم و الان بعد ده سال هنوز تک تک صحنه هاش یادمه...
توروخدا مراقب بچه هاتون باشید چه پسر چه دختر. با کسی تنهایی جایی نفرستید. چه دایی عمو پسر عمه و...با هیچ کس
نمیدونم الان اینو میخونی یا نه..ولی بدون من هیچ وقت نمی بخشمت..تا نفس دارم نفرینت میکنم و امیدوارم همون بلایی که سر من اوردی رو یه نفر سر دخترت بیاره...
- 💔
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
334 نظرموفق باشی
تو ک همچیت فیکه بیشتر از شما انتظار نیست
اگه ی ذره سواد داشتی میدونستی که تجاوز به پسر بچه ها خیلی بیشتر از دختر بچه هاست پسر بچه ها که دیگه تاب شلوارک نمیپوشن مریضای جنسی مثل تو که به پوشش ی بچه هشت ساله گیر میدن پوشش براشون مهم نیست و بیشتر تمایل به پسر بچه ها دارن توهم حتما برو دکتر و خودتو اخته کن لطفا اوضات خرابه نرو زندگی دچتر بچه و پسر بچه ها رو به گند نکش لطفا
برای این انقد داره اذیتش میکنه چون تا حالا به کسی نگفته به محضیکه به ی نفر قابل اعتمادش بگه کم کم حس رهایی میکنه
تا میتونی برای افرادی کع برات قابل اعتمادن تعریف کن و تو ذهنت اون اتفاقو دوباره مرور کن و تصویرسازی کن کم کم برات عادی میشه و رها میشی