تجربه ازدواج با اختلاف سنی زیاد :
سلام به همه دوستان من متولد ۱۳۵۸هستم تو سن ۱۸ سالگی و بعد از گرفتن دیپلم به صورت حق التدریس استخدام آموزش و پرورش شدم .همون سال هم دانشگاه قبول شدم و سال بعدش ازدواج کردم با یک آقایی که ۴سال از من بزرگتر بود .شرط ازدواجم این بود که باید ادامه تحصیل بدم .خلاصه من مشغول درس و کار مدرسه بودم و اونم دوشیفت کار میکرد من اون زمان از نظر ظاهری خیلی زیبا بودم و خیلی تو چشم بودم ولی اون آقا هم خیلی زیبا و خوشتیپ بود .من خیلی سعی میکردم مورد توجه قرار ندم لباس ساده میپوشیدم و آرایش نمیکردم .بعد که درسم تموم شد و بیشتر تو خونه بودم متوجه شدم همسرم با چند خانم رابطه داره .همون موقع میخواستم طلاق بگیرم اما خانواده ها گفتن مشاوره برید و به خودتون فرصت بدید .۱۰سال گذشت و اون آقا هر روز بدتر شد و اخلاق های بد دیگه هم پیدا کرد وضع مالی اش هم خیلی خوب شده بود و مدام پول خرج ظاهر و ماشین و استایلش میکرد و چندین دوست دختر داشت البته منم استخدام رسمی شده بودم و یک شغل دوم هم داشتم و خودم خرج خودم رو میدادم.بالاخره سال ۱۳۹۰ازش جدا شدم و با یکی از همکارانم که ۲۳سال از من بزرگتر هست ازدواج کردم .این آقا تمام کمبود های عاطفی منو برطرف میکنه با این که یک حقوق ساده بازنشستگی داره سعی میکنه از نیازهای خودش بگذره و برای من طلا و لباس و هدیه های خوب بخره کلا مثل یک دوست خوب همیشه کنار من هست سال ۹۳بچه دار شدیم و مثل یک پدر واقعی حواسش به من و بچه هست در صورتی که همسر اولم همه پولهای رو خرج خودش میکرد و من اصلا جرئت نمیکردم بچه دار بشم .به کسی توصیه نمیکنم ازدواج با اختلاف سنی رو ولی میخوام بهتون بگم اگر کسی واقعا عاشق باشه و انسان خوبی باشه و از همه مهمتر خانواده ی خوبی داشته باشه اختلاف سن اصلا مهم نیست
همسر من ورزشکار حرفه ای هم هست و با وجود اینکه خیلی از من بزرگترها اما ظاهر خیلی خوبی داره و خیلی از من سلامت تر هست
کلا من الان خیلی از زندگی راضی هستم .خانواده ام هم خیلی شوهرم رو دوست دارند چون انسان خیلی خوب و محترمی هست.
- 💖
سلام به همه دوستان من متولد ۱۳۵۸هستم تو سن ۱۸ سالگی و بعد از گرفتن دیپلم به صورت حق التدریس استخدام آموزش و پرورش شدم .همون سال هم دانشگاه قبول شدم و سال بعدش ازدواج کردم با یک آقایی که ۴سال از من بزرگتر بود .شرط ازدواجم این بود که باید ادامه تحصیل بدم .خلاصه من مشغول درس و کار مدرسه بودم و اونم دوشیفت کار میکرد من اون زمان از نظر ظاهری خیلی زیبا بودم و خیلی تو چشم بودم ولی اون آقا هم خیلی زیبا و خوشتیپ بود .من خیلی سعی میکردم مورد توجه قرار ندم لباس ساده میپوشیدم و آرایش نمیکردم .بعد که درسم تموم شد و بیشتر تو خونه بودم متوجه شدم همسرم با چند خانم رابطه داره .همون موقع میخواستم طلاق بگیرم اما خانواده ها گفتن مشاوره برید و به خودتون فرصت بدید .۱۰سال گذشت و اون آقا هر روز بدتر شد و اخلاق های بد دیگه هم پیدا کرد وضع مالی اش هم خیلی خوب شده بود و مدام پول خرج ظاهر و ماشین و استایلش میکرد و چندین دوست دختر داشت البته منم استخدام رسمی شده بودم و یک شغل دوم هم داشتم و خودم خرج خودم رو میدادم.بالاخره سال ۱۳۹۰ازش جدا شدم و با یکی از همکارانم که ۲۳سال از من بزرگتر هست ازدواج کردم .این آقا تمام کمبود های عاطفی منو برطرف میکنه با این که یک حقوق ساده بازنشستگی داره سعی میکنه از نیازهای خودش بگذره و برای من طلا و لباس و هدیه های خوب بخره کلا مثل یک دوست خوب همیشه کنار من هست سال ۹۳بچه دار شدیم و مثل یک پدر واقعی حواسش به من و بچه هست در صورتی که همسر اولم همه پولهای رو خرج خودش میکرد و من اصلا جرئت نمیکردم بچه دار بشم .به کسی توصیه نمیکنم ازدواج با اختلاف سنی رو ولی میخوام بهتون بگم اگر کسی واقعا عاشق باشه و انسان خوبی باشه و از همه مهمتر خانواده ی خوبی داشته باشه اختلاف سن اصلا مهم نیست
همسر من ورزشکار حرفه ای هم هست و با وجود اینکه خیلی از من بزرگترها اما ظاهر خیلی خوبی داره و خیلی از من سلامت تر هست
کلا من الان خیلی از زندگی راضی هستم .خانواده ام هم خیلی شوهرم رو دوست دارند چون انسان خیلی خوب و محترمی هست.
- 💖
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
200 نظر🫠🥲🥲🥲 مگه میشه
فک کن تو سن ۲۰ و اندی ک دلت هیجان و عشق و حال میخاد بری باکسی ک ۲۳ سال ازت بزرگ تره و تو رنج ۴۰ و اندیِ و از قضا دنبال آرامشه ازدواج کنی
قشنگ در تضادن
ولی یه دختر زیر ۳۰ سال نباید با همچین فاصله سنی ازدواج کنه