تجربه ناسازگاری پدر و مادر :
سلام
دخترم 21سالمه
تجربه من در مورد پدر ومادری که هرگز با هم
سازگاری نداشتن من متاسفانه تمام بیست یک
ساله عمرم فقط آرزو اینو داشتم که یک روز بدون جر و بحث دعوا رو بگذرونم ولی هرگز همیچین روزی ندیدم هر روز سر یه بحث مسخره شروع میکنن به دعوا و فوش گاهی از خدا آرزو میکنم که کاش هیچ وقت نبودم الان هر دوشون نزدیک پنجاه سالشونه خیلی مسخره اس ولی خیلی وقتا آرزوم این بود که طلاق بگیرن ولی متاسفانه حرف مردم براشون خیلی مهم الان سومین ساله که دارم کنکور میدم ولی بهم اجازه نمیدن برم دانشگاه چون میگن ما نمی تونیم هزینه هاش بدیم خیلیی خسته ام از زندگی از همه چی چندباری میخواستم برم سرکاری چیزی ولی بابام نذاشت من حتی اجازه اینکه تا سر کوچه رو برم ندارم وقتی همسن سالام میبینم دلم میگیره منم آرزو داشتم یه زندگی عادی داشتم میخواستم لاقل تو خونه برا خودم درآمدی داشته باشم حداقل بتونم بگم خودم هزینه دانشگاه رو میدم ولی از اونجای که خیلی خوش شانس بودم کلاهبردار از آب در اومدن
امیدوارم حالتون خوب باشه ببخشید سرتون بدرد آوردم فقط از خدا میخوام همچنین آدمایی رو هرگز بهم نرسونه تا بچه هایی امثال من نباشن.
- 💔
سلام
دخترم 21سالمه
تجربه من در مورد پدر ومادری که هرگز با هم
سازگاری نداشتن من متاسفانه تمام بیست یک
ساله عمرم فقط آرزو اینو داشتم که یک روز بدون جر و بحث دعوا رو بگذرونم ولی هرگز همیچین روزی ندیدم هر روز سر یه بحث مسخره شروع میکنن به دعوا و فوش گاهی از خدا آرزو میکنم که کاش هیچ وقت نبودم الان هر دوشون نزدیک پنجاه سالشونه خیلی مسخره اس ولی خیلی وقتا آرزوم این بود که طلاق بگیرن ولی متاسفانه حرف مردم براشون خیلی مهم الان سومین ساله که دارم کنکور میدم ولی بهم اجازه نمیدن برم دانشگاه چون میگن ما نمی تونیم هزینه هاش بدیم خیلیی خسته ام از زندگی از همه چی چندباری میخواستم برم سرکاری چیزی ولی بابام نذاشت من حتی اجازه اینکه تا سر کوچه رو برم ندارم وقتی همسن سالام میبینم دلم میگیره منم آرزو داشتم یه زندگی عادی داشتم میخواستم لاقل تو خونه برا خودم درآمدی داشته باشم حداقل بتونم بگم خودم هزینه دانشگاه رو میدم ولی از اونجای که خیلی خوش شانس بودم کلاهبردار از آب در اومدن
امیدوارم حالتون خوب باشه ببخشید سرتون بدرد آوردم فقط از خدا میخوام همچنین آدمایی رو هرگز بهم نرسونه تا بچه هایی امثال من نباشن.
- 💔
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
510 نظرمیگم خدا کجاست پس؟
حتی حوصله تلاش کردن برای ساختن آینده بهتر هم نداره
اینو من با تمام وجود درک کردم 😔
من ۳۶ سالمه
مجرد سینگل
تنها راه ارتباطی من فقط دنیای مجازیه
حتی اجازه ندارم تنها برم خیابون
حتی تو عمرم نرفتم رستوران و کافه
فقط اسماشو شنیدم
حتی دوستی هم ندارم
البته من با اجازه ات دانشگاه رفتم
اما چه دانشگاهی
جلوی در دانشگاه سوار ماشین میشدم
تو حیاط خونه پیاده میشدم
و همینجوری ۴ سال رو گذروندم
تو دانشگاه هم جرات حرف زدن با پسرا رو نداشتم
حتی سلامم هم نمیتونستم بکنم
گوشی نداشتم
مجبور بودم تمام ساعت و روز کلاس رو به خانواده ام بگم که زمان اتمام کلاس جلوی در دانشگاه باشند بیشتر وقتا هم نیم ساعت زودتر جلوی در می ایستادن
من ۳۶ ساله دارم تحمل میکنم
یک لیسانس گرفتم
حق ندارم بر سر کار
حق ندارم ادامه بدم
حق ندارم به چندتا خاستگار جواب مثبت بدم
از طرف خودشون جواب رد میدن
حتی از منم نمیپرسند که میخوایی یا نه
سنم رفته بالا
دیگه خاستگار هم ندارم
دختر روستایی
با خانواده متعصب و تفکرات قدیمی
یه خانواده شکاک
منم اجازه شاغل شدن ندارم
یک بار استخدامی اموزش و پرورش ثبتنام کردم
قبول شدم
اما چون اولویت با بومی بود
جام رو دادن به یک بچه جانباز
بعداز اون یک بار دیگه شرکت کردم قبول نشدم
دیگه حتی اجازه ندادن شرکت کنم
گفتن پول اضافه نداریم بهت بدیم
یادم نمیاد کی رفتم دکتر
مریض بشم فقط با جوشانده مجبورم خودمو خوب کنم
تاحالا ازمایش نرفتم نمیدونم مشکل دارم یا نه
قطعا دارم
اما یاد گرفتم اگر جایی از بدنم درد گرفت فقط تحمل کنم
چون هزینه دکتر رو ندارم که بدم
جوری شده که حتی ماه ها به خودکشی فکر کردم
هزاران حسرت
تنها دختر مجرد فامیل هستم با ۳۶ سال سن حتی دخترهای فامیل با ۱۸ سال سن ازدواج کرده اند و موفق هستند
ولی من 😔
البته میرم تو سن ۳۷
حتی اتاق خواب هم ندارم
حتی جایی واسه گریه کردن هم ندارم
گریه هام زیر پتو به دور از چشم بقیه
یادم نمیاد از ته دل کی خندیدم
پس بدتر از شما هم هست
شما هنوز جوونی و وقت داری
از وقتت استفاده کن
حتی اگر خاستگار خوب داری جواب مثبت بده
دانشگاه دولتی بخون
تا وقتی به سن من میرسی با هزاران حسرت رو به رو نشی
و به فکر خودکشی نباشی 😔😔