تجربه زندگی با نامادری :
من وقتی ۴ سالم بود مامانم فوت کرد وقتی منو باردار بود دکترا بهش گفتن بچت رو بنداز وگرنه کلیه هات مشکل پیدا میکنه و کوچیک میشع اما مامانم از بیمارستان فرار کرد و رفت خونه ی خواهرش وقتی به دنیا اومدم مریض شد و بعد از چهار سال دیالیز کردن فوت کرد
بعد از یکسال پدرم که به جز من دو تا پسر داشت رفت خواستگاری ی خانمی که از شوهر قبلیش یه دختر داشت که از من پنج سال بزرگتر بود و با اون ازدواج کرد تا به بچه هایش برسه. بعد از یکسال یه پسر به دنیا آورد که از اون موقع به بعد زندگی من روز به روز سخت تر شد
همیشه بین من و بچه هاش فرق میزاره خیلی اذیتم میکنه و وضع مالی بابام خوبه هرچی بهش پول میده واسه بچه های خودش بر میدارع نمیتونم داداشام ازدواج کردن و فقط من تنها تو خونه ام به بابام بگم چون زندگی مون خراب میشه و من الان ۱۲ ساله دارم تحملش میکنم .
امیدوارم هیچ بچه ای تجربه نامادری و ناپدری رو تجربه نکنه.
- 💙
من وقتی ۴ سالم بود مامانم فوت کرد وقتی منو باردار بود دکترا بهش گفتن بچت رو بنداز وگرنه کلیه هات مشکل پیدا میکنه و کوچیک میشع اما مامانم از بیمارستان فرار کرد و رفت خونه ی خواهرش وقتی به دنیا اومدم مریض شد و بعد از چهار سال دیالیز کردن فوت کرد
بعد از یکسال پدرم که به جز من دو تا پسر داشت رفت خواستگاری ی خانمی که از شوهر قبلیش یه دختر داشت که از من پنج سال بزرگتر بود و با اون ازدواج کرد تا به بچه هایش برسه. بعد از یکسال یه پسر به دنیا آورد که از اون موقع به بعد زندگی من روز به روز سخت تر شد
همیشه بین من و بچه هاش فرق میزاره خیلی اذیتم میکنه و وضع مالی بابام خوبه هرچی بهش پول میده واسه بچه های خودش بر میدارع نمیتونم داداشام ازدواج کردن و فقط من تنها تو خونه ام به بابام بگم چون زندگی مون خراب میشه و من الان ۱۲ ساله دارم تحملش میکنم .
امیدوارم هیچ بچه ای تجربه نامادری و ناپدری رو تجربه نکنه.
- 💙
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
391 نظراز رشته های ریاضی و ... اطلاعی ندارم
(شنیدم کار توش نیست زیاد..)
ولی رشته های علوم پزشکی مثل مامایی پرستاری و ... خوبیش اینه که تو مدت تحصیلت که میری بیمارستان سرت گرمه بعدشم سریع یه بیمارستانی چیزی استخدام میشی به پول میرسی.. بعد خوبی دیگهش اینه که همش سرت شلوغه یا بیمارستانی یا از خستگی تو خونه خوابی.. دیگه جا برای تحمل کردن اینجور ادما نداری.. زرنگ هم باشی قشنگ پول جمع میکنی زندگیتو جدا میکنی (هر چند این یکی با این شرایط کشور خیییلی سخته)
آبجیم فوت کرد با چندتا بچه قد و نیم قد .نا مادری کاری کرد بچه ها برای فرار از اون زندکی همه سون ازدواج ناموفقی داسته باشن.
الانفقط خودت میتونی خودتو نجات بدی .درس بخونی و مستقل باشی
ولی یکم منطقی و با دید باز به این قضیه نگاه کن
که
کل زندگیت نمیتونی از ته دل بخندی و ذوق کنی 🥀
مادر یه فرشته زمینیه که فداکاریش همیشه ثابت شده💫
ولی تو باید به همچین مادری افتخار کنی
و با رسیدن به هدف آرزوهات و احساس رضایت و خوشحالی تو زندگیت روح مادر گرامیتو به آرامش برسونی
یه نامادری دارن
واقعا فرشتس
حتی بچه های خانوم قبلیه اینو مادر خودشون میدونن
از بچگی این خانومه بزرگشون کرده
یکیشون مهندسه
یکیشون دانشجوعه
جونشون برا هم در میره