تجربه ازدواج در سن کم :
من دوازده سالم بود بابام قبول کرد پسرعمم برام نشون بیاره و بعد چندسال عقد کنیم اما طولی نکشید بعد از دوماه اومدن برای عقد و اینا خیلی سنتی ازدواج کردیم و منم بی تجربه بودم و از شوهرداری هیچی نمیفهمیدم قرار شد بعد دو یا سه سال بریم سر خونه زندگیمون که به ۹ ماه نکشید بهم خورد و طلاق گرفتیم .. بعد از سه سال بخاطر زن بابام که خونشون راحت نبودم سر لج و لجبازی یک نفر اومد خواستگاری و من بدون شناخت و هیچی باهاش ازدواج کردم و بعد از دوماه فهمیدم نعشه خوره و یعنی مواد میکشه ولی دیر شده بود فهمیدم حامله ام و نمیتونستم کاری بکنم الان یکسال و خورده ای از زندگیم میگذره و واقعا نمیتونم کاری بکنم خواهش میکنم تو انتخاب همسر چه زن یا چه شوهر دقت کنید بخدا تباه میشید .
- 💔
من دوازده سالم بود بابام قبول کرد پسرعمم برام نشون بیاره و بعد چندسال عقد کنیم اما طولی نکشید بعد از دوماه اومدن برای عقد و اینا خیلی سنتی ازدواج کردیم و منم بی تجربه بودم و از شوهرداری هیچی نمیفهمیدم قرار شد بعد دو یا سه سال بریم سر خونه زندگیمون که به ۹ ماه نکشید بهم خورد و طلاق گرفتیم .. بعد از سه سال بخاطر زن بابام که خونشون راحت نبودم سر لج و لجبازی یک نفر اومد خواستگاری و من بدون شناخت و هیچی باهاش ازدواج کردم و بعد از دوماه فهمیدم نعشه خوره و یعنی مواد میکشه ولی دیر شده بود فهمیدم حامله ام و نمیتونستم کاری بکنم الان یکسال و خورده ای از زندگیم میگذره و واقعا نمیتونم کاری بکنم خواهش میکنم تو انتخاب همسر چه زن یا چه شوهر دقت کنید بخدا تباه میشید .
- 💔
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
226 نظرزیاد گفتم
خوش بگذره
رد شو
من فقط مشکی رو واسه ماشین دوس دارم چون شیک تره😂مثل اسب زورو
من حتی فکر میکنم هنوز برات ورود به تلگرامم زوده چه برسه به ازدواج 😢
دختر خواهر من ۱۲سالشه اصلا قابل تصورم نیست برام هنوز عروسک بازی میکنه
الهی بگردم
کاش هر کی لیاقت داشت پدر و مادر میشد 😔
البته واسه دخترا یکم زیاده دوزش ولی به خاطر اتفاقات ی که تجربه کردی و پشت سر گذاشتی کم کم شخصیتت تغییر کرده
گرچه قلبت فکر کنم مهربونه
اصلا نمیدونم یک چیزی گفتم حالا