تجربه زندگی با پدر بی مسئولیت :
سلام دخترم ۱۹
من چدرم کلا خرج خانوادشو نمیده از اولشم همینجوری بود و مادرم سرکار میره خونه مردم کار میکنه و بخاطر اینکه دادگاه حضانت منو به پدرم میداد ازش جدا نشد و بخاطر من تحمل کرد از اینکه مامانم اینقدر سختی میکشه واقعا ناراحتم هیچ وقت ازش پول نخواستم حتی وقتی کنکور داشتم ی کتاب تستم نداشتم همشو از روی پی دی اف خوندم ولی با این وجود پزشکی شهر خودمون قبول شدم الان به مامانم میگم‌ک از پدرم جدا بشه قبول نمیکنه میگه بعدا برای من بعد میشه ک پدر نداشته باشم و سایه اش کافی
و اینم‌بگم‌ک‌بابام اصلا احترام به زن و بچه رو نمیفهمه سری اخر ک از دانشگاه اومدم ۱۰ تومن کرایه رو نداشتم و در مغازه بابام رفتم ک ازش بگیرم
جلوی دوستام داد و بیداد راه انداخت حتی منو بخاطر ۱۰ تومن هل داد جلو چشم همه
تو خونمون همیشه درحال فحش دادنه واقعا ازش خسته شدم دلم برای مادرم خیلی میسوزه
لطفا اگه سایه ی یک پدر خوب بالاسرتون هست خداروشکر کنید و قدرش رو بدونید :)
- 🐱
سلام دخترم ۱۹
من چدرم کلا خرج خانوادشو نمیده از اولشم همینجوری بود و مادرم سرکار میره خونه مردم کار میکنه و بخاطر اینکه دادگاه حضانت منو به پدرم میداد ازش جدا نشد و بخاطر من تحمل کرد از اینکه مامانم اینقدر سختی میکشه واقعا ناراحتم هیچ وقت ازش پول نخواستم حتی وقتی کنکور داشتم ی کتاب تستم نداشتم همشو از روی پی دی اف خوندم ولی با این وجود پزشکی شهر خودمون قبول شدم الان به مامانم میگم‌ک از پدرم جدا بشه قبول نمیکنه میگه بعدا برای من بعد میشه ک پدر نداشته باشم و سایه اش کافی
و اینم‌بگم‌ک‌بابام اصلا احترام به زن و بچه رو نمیفهمه سری اخر ک از دانشگاه اومدم ۱۰ تومن کرایه رو نداشتم و در مغازه بابام رفتم ک ازش بگیرم
جلوی دوستام داد و بیداد راه انداخت حتی منو بخاطر ۱۰ تومن هل داد جلو چشم همه
تو خونمون همیشه درحال فحش دادنه واقعا ازش خسته شدم دلم برای مادرم خیلی میسوزه
لطفا اگه سایه ی یک پدر خوب بالاسرتون هست خداروشکر کنید و قدرش رو بدونید :)
- 🐱
تجارب زندگی مستقل
0
پسند
نظرات
447 نظرانشالله همیشه موفق باشی و روزای خوبی در آینده برات رقم بخوره❤️🥹
من پیاده شدم، گفتم حاج خانم من می رسونمتون بهم فقط بگید کجا میرید. گفت بیمارستان.
من سوارشون کردم.مادره نمی تونست سوار شه، نشست گفتم چی شده، گفت شوهرم زده، دستم شکسته، اومدم ازش شکایت کنم. یه دختر ۱۵، ۱۶ ساله داشت.
گفت یه دختر ۲۳،۴ ساله هم دارم که ازدواج کرده اونم شوهرش معتاده. گفت شوهر خودمم معتاد و بداخلاقه و خرجی نمیده. اومد خونه ازش ده هزار تومن پول خواستم دستم رو شکست.
من خیلی باهاش صحبت کردم گفتم الان دختر شما باید وقت تابستون خوش بگذرونه نه تو پزشکی قانونی ها و بیمارستانا. جدا شید .
گفت دخترم نمیشه، کسی اینو نمیگیره.و من چقد دلم برای خیلی از مادرای ایرانی سوخت🥲🥲😔😔
الان که دیگه بزرگی دختررر
خودشم که خداروشکر سرکار میره پول در میاره
راضیش کن
بگو سایه این پدرو میخوام چیکار
اسم پدرو یدک میکشه
امیدوارم موفق باشی و اینده خوبی داشته باشی دختر🤍