تجربه زندگی کردن در روستا :

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه
میخواستم تجربه زندگی کردن تو روستا رو بگم
راستش روستا تنها گزینه خوبی که داره همین آب و هوای خوب و محیط آرومش دیگه هیچ ویژگی خوبی نداره( البته این نظر من درمورد روستایی هست ک زندگی میکنم و ممکن از نظر بقیه اینطوری نباشه) خب اینجا مردمش ذهناشون خیلی کوچیک و بستس من دخترم ۱۹ سالمه و خب تا الان ازدواج نکردم و تقریبا همه دخترای اینجا ۱۴ ۱۵ سالگی ازدواج کردن مثلا همکلاسی من ۱۴ سالگی ازدواج کرد الان بچشو به دنیا آورده خب این چه ربطی به ذهن مردم داره؟ ربطش اینه شوهر کردنو همه چیز میدونن اگه تو درس خونده و تحصیل کرده باشی مهم نیست چون شوهر نکردی منم چون به شخص دیگه ای علاقه‌مند هستم نمیخوام ازدواج کنم و تا شرایطش درست بشه ازدواج کنیم.
الان همه منتظرن من ازدواج کنم تا میگم میخوام درس بخونم میگن درس چیه بابا ازدواج کن برو درسو میخوای چیکار.
الان من دو سال دارم کنکور میدم که قبول بشم از اینجا برای مدت کوتاهی برم تا بتونم آرامش بگیرم یا وقتی یکی میاد خواستگاری بگم دارم درس میخونم قصدش رو ندارم اما هر بارم قبول نشدم و الان جرأت ندارم به مامانم بگم اینبارم قبول نشدم و تحمل حرفا و تیکه هایی که میندازه رو ندارم.
اینجا فقط منتظرن یه خبری بشه درموردش حرف بزنن فلانی خواستگار داره شوهر نمیکنه حتما دختره مشکل داره که کسی نمیگیرتش یا فلانی حتما مشکلی داره که بهش زن نمیدن.
آماده هستن برات حرف دربیارن.
و من هربار حسرت اینو خوردم که ای کاش تو شهر یا شهرستان زندگی میکردم از این محیط سمی و مردمای داغونش دور می‌بودم شاید اون موقع اینقدر تحت فشار حرفای مردم و مادرم نبودم که حال روحیم بشه چیزی که الان هست.🙂
و در ادامه بگم من کلا یدونه از مشکلاتی که وجود داره رو گفتم که از نظر خودم پررنگ تر بود و خودم با اون مشکل رو‌به رو هستم.
ممنون که وقت گذاشتین خوندین🤍.
- 😢