U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
October 09, 2025 at 04:56 PM
تجربه یک سال معلم بودن :

ارشد ادبیات از دانشگاه علامه دارم. توی اون یک سال چیزهایی رو فهمیدم که کل زندگیم رو تغییر داد. اولین چیز این بود که فهمیدم سال ها انگار توی غار زندگی کردم. بچه ها به مراتب از من اجتماعی تر بودند و حتی مهارت های بیشتری هم داشتند. من فقط ادبیات درس می دادم اما اونها یکپارچه زندگی بودند. شرارت هاشون جزو زندگی بود. خوبی هاشون از ته دل بود و حتی خباثت هاشون رو اگر می‌دیدی به مراتب از کسایی مثل من که سال ها ادبیات خونده بودم و فکر می کردم که مصلح اجتماعی ام کم ضرر تر بود. من یک سال با اون ها سر و کله زدم و در آخر سر نه معلم اونها که انگار هم کلاسی اونها شده بودم. اونها منو به گذشته های دور خودم بردن. به روزهایی که از یاد برده بودم و زیر خروار ها کتاب دفن شده بودند. گرچه وقتی کتاب ها کنار رفت زخم های خیلی عمیقی هم پدیدار شد. زخم هایی که هنوز هم که هنوزه درگیرشونم و هر روز دارم سعی می کنم کمی ترمیمشون کنم. بچه ها اولین چیزی که بهم یاد دادند این بود که با نیمه تاریک اما قدرتمند خودم آشنام کردند. جوری شده بود که هر چارچوبی که آموزش پرورش تعیین کرده بود توی کلاسای من برعکسش رو عمل می کردیم. چرا که وقتی به ممنوعه های آموزش پرورش برمی‌خوردم میدیدم خودم تمام اون مرزها رو قبلا رد کردم و چطور باید دانش آموزها رو منع کنم؟ توی کلاس من چیزی به اسم کتاب درسی وجود نداشت. چون عملا به کتاب تدوین شده آموزش پرورش اعتقادی نداشتم. خلاصه کلاس من کلاس شرهای مدرسه شده بود. هر دانش آموز شری که از کلاس بیرونش می کردند می اومد می رفت ته کلاس من می شست تا مبادا ناظم بیاد سر وقتش. سر امتحانا مدیر و ناظم برای من هم مراقب گذاشته بودند که یه وقت به بچه ها نرسونم. کاری به این ها ندارم که آخرش هم تقریبا میشه گفت که با یک اخراج محترمانه رو به رو شدم. بعد از اون یک سال از مدرسه دراومدم و وارد خیابون شدم. پیش از اون از واقعیت دور شده بودم و بعد از مدرسه انگار خودم هم کلاس هایی رو طی کردم برای ورود دوباره به جامعه. اینبار با دو وجه خیر و شری که داشتم. توی دو سال اخیر توی شهر های مختلفی انواع کار ها رو کردم. از کار سر ساختمون توی چابهار تا نیروی بومگردی توی قشم و سالنکار و گارسون توی تهران و باربری توی رشت گرفته تا باریستایی و و و... کار های مختلفی رو تست کردم. به جرات بعد از مدرسه بدبختی هایی رو چشیدم که نیاز بود آدم توی سن پایین تر بکشه. من وارد فضایی شدم که همه حوادث توش واقعی بود و نه فقط توی صفحه ی کتاب ها. به جرات میتونم بگم بهترین دانشگاه برای زندگی آدم خیابونه. هرچند که اتفاق هایی که توش میفته گاهی بسیار بسیار مهلکه و گاهی غیر قابل بازگشت. خلاصه کلام اینکه میخوام یه چیزو بگم و اونم اینه که هر چیزی رو به موقع اش انجام بدید. نذارید دیر بشه. نه درس نه کتاب نه خانواده نه فلان مدیر فلان شرکت بعدتر نمیان بهتون بابت زندگی نکرده مدال بدن. من تمام آنچه باید از بیست تا سی انجام می‌دادم رو دارم توی سن سی انجام میدم ولی خب خیلیاشم دیگه فایده ای نداره. توی سن سی و سه نه رابطه درستی داشتم نه تفریح درستی و نه عشقی به چیزی. هر چی هست خوندنی های مکتوبیه که اتفاقا حجم زیادش آزاردهنده شده. اگر در زندگی هاتون به موقع نباشید تبدیل میشید به جسمی پیر تر از روحتون. روحی که میخواد شیطنت های جوونیای نکرده ش رو بکنه اما سن و سال و ظاهرش دیگه بهش اجازه این کار رو نمیده. دوستان تجربه من معلمی توی مدرسه و بعد از مدرسه توی چند تا خط خلاصه میشه اول اینکه مدرسه اصلا چارچوب های مناسبی برای نسل جدید نداره و صرفا به سرکوب بچه ها کمک میکنه. کسب مهارت های اجتماعی به مراتب از کسب سواد مهم تره‌. اونچه که توی خیابون یاد میگیری دو وجهه خیر و شررت رو می‌سازه که لازمه هر انسانیه. با دوست خیر و با دشمن شر بودن وظیفه هر انسانه. حالا توی کدوم مدرسه و دانشگاه به آدما درس شر بودن میده؟.
- 🐱
تجربه‌های حرفه‌ای
0 پسند

نظرات

345 نظر
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:58 PM
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:58 PM
شما بگو
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:57 PM
چه فرقی دارد
0 پسند
A
Abab644
October 09, 2025 at 08:54 PM
یک سوال
شما معلم هستید یا جز کادر اداری مدرسه؟
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:52 PM
اخراج از کلاس علاوه بر عواقب غیر قابل جبران ضعف شما را در جایگاه معلم می رساند باید مسئله را در کلاس حل کنید اگر غیر قابل حل بود شورای مدرسه تصمیم می گیرد که آنهم شرایط خاص خودش را دارد باید دلایل لازم جهت اخراج ذکر شده و امضا شود که مسئولیت این امضا را هم باید بر عهده بگیرید
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:49 PM
میشه یکی یه سریال ترکی خوب معرفی کنه که بیشتر از ۵۰یا۶۰ قسمت نباشه؟؟؟
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:47 PM
آنقدر طولانیه ادم‌ حوصله نمیکنه بخونه
معلم بودن عذابه حتا اگه نگی هم میدونم
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:45 PM
اداره کلاس به عهده معلمه .
و معلم حق داره وقتی همه راه هارو امتحان کرد و دید یک دانش آموز به راه نیومد مدتی اون دانش آموز بدون تنبیه بدنی یا بی حرمتی بش از کلاس اخراج کنه . کی گفته معلم حق اخراج از کلاس نداره؟
تا هم اون دانش آموز در مورد رفتارش دقت کنه و متوجه اشتباهش بشه و هم جو بقیه کلاس خراب نشه .
در ضمن من فقط پیشنهاد دادم نسخه نپیچیدم هرکسی شیوه و روش خودش داره .
پیشنهاد شما برای دانش آموزی که نه تنها خودش دنبال یاد گیری نیست بلکه تو یاد گیری بقیه هم دائماً اخلال ایجاد می‌کنه و جو کلاس رو خراب می‌کنه و نه با تشویق نه با صحبت و ... به راه نمیاد و اصلا برای بی نظمی به کلاس اومده چیه؟
باید بزاریم همینجور به کاراش ادامه بده که صدا به صدا نرسه تو کلاس و حق اکثریت کلاس که دنبال یاد گیرین پایمال بشه یا یه مدت وقتی همه راه ها مثل فرستادن پیش مشاور مدرسه و تشویق و نصیحت و ... جواب نداد از کلاس دور باشه تا به کاراش فکر کنه
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:43 PM
نویسنده هم میشدی بد نبود
0 پسند
A
ناشناس
October 09, 2025 at 08:39 PM
دوست شدنتون با بچها خیلی خوب بود دم همه ی معلمهایی گرم که بچهآ رو درک میکنن، ولی میتونستی از همین راه که به بچها نزدیک شدی وشما رو رفیق خودشون حساب کرده بودن رتبه ی درس خوندن رو توی کلاس ببری بالا
حیف شد،اگه رتبه ی درسی کلاس خوب بود بهونه ای نداشتن اخراجتون کنن
0 پسند

ثبت نظر شما