تجربه نود دادن :
سلام دخترم ۲۰ سالمه
منم خواستم تجربمو راجب نود دادن بگم البته مال من فجیع تره
وقتی ۱۷ سالم بود تو مجازی توگپ با یه پسری آشنا شدم چون خیلی به ظاهر مغرور بود و به دخترا محل نمیداد جذبش شدم
بعد یمدت با واسطه گری یه رفیق مشترکمون باهم اوکی شدیم
همه چی خوب بود تا اینکه یماه گذشت و این آقا از من درخواست چیز چت کرد و من قبول نکردم چون هم خجالتیم هم همیشه جزو کابوسام بوده این مورد
هرموقع این عوضی اصرار میکرد من پافشاری میکردم و میگفتم نه بعدش گفت اوکی اگه با چت راحت نیستی نود بده
اینم قبول نکردم که شروع کرد بهم عذاب وجدان داد همش رابطمونو با بقیه مقایسه میکرد که ببین اینا چقد راحتن تو بمن اعتماد نداری اینا حتی باهم رابطه دارن
(بماند که من تا بحال دیت حضوری نداشتم چه برسه به رابطه جنسیو واقعا سختم بود اینچیزا)
یبار شدیدا بحثمون شد و گفت اگه میخوای عشقتو بهم ثابت کنی نود بده وگرنه کات میکنم منم که خام برداشتم از خودم جلو آینه عکس گرفتم(خدا میدونه چقد از خودم موقع گرفتن عکس خجالت میکشیدمو حالم بهم میخورد که چطور شد که همچین کاری کردم)
فرستادم بهش و وجدانمو اینطوری راحت میکردم که عب نداره عشقمو بهش ثابت کردم
ماجرا همینجا تموم نشد از اون روز به بعد دخواستاشو بیشترو بیشتر کرد جوری که دیگه آخرش به تهدید کشید که عکستو پخش میکنم منم عصبی شدم بلاکش کردم
اینم بگم من اوایل چون اعتماد نداشتم به هیچ عنوان نمیذاشتم هیچ نشونی از اکانتای خانوادمو پیدا کنه ولی متاسفانه آدرس خونمونو داده بودم چون فکر میکردم میاد میگیرتم🤦♀️
دوهفته بعد کات کردنمون وقتی از مدرسه اومدم مامانم عصبی بود و داشت گریه میکرد درکمال تعجب بابامم خونه بود وقتی پرسیدم چیشد بابام بلند شد یکی کشید زیر گوشم و یه کیسه پرت کرد جلوم وقتی بازش کردم عکس نود خودمو دیدم
شاید اگه چهرم توش مشخص نبود اونهمه بدبختی نمیکشیدم
من این آدمو انقدری دست کم گرفته بودم که اصلا فکرشو نمیکردم جرعت همچین کاریو داشته باشه نگو انثدری مریض بوده که بخواد عکس نود منو چاپ کنه پست کنه به خونمون
اونموقع ها خیلی از بابام کتک خوردم ولی حقم بود
بابام افتاد دنبال کاراش و پیگیری کرد تا از اون عوضی شکایت کنیم به غلط کردن هم افتاد ولی من یادم نمیره چطوری باعث شدم غرور بابام بشکنه
دخترا ازتون خواهش میکنم لطفا لطفا لطفا برای ثابت کردن عشقتون لباستونو درنیارین حتی به قیمت تموم شدن اون رابطه هم باشه من دیگه هیچوقت نتونستم مثل قبل تو چشای بابام نگاه کنم🫠💔.
- 😢
سلام دخترم ۲۰ سالمه
منم خواستم تجربمو راجب نود دادن بگم البته مال من فجیع تره
وقتی ۱۷ سالم بود تو مجازی توگپ با یه پسری آشنا شدم چون خیلی به ظاهر مغرور بود و به دخترا محل نمیداد جذبش شدم
بعد یمدت با واسطه گری یه رفیق مشترکمون باهم اوکی شدیم
همه چی خوب بود تا اینکه یماه گذشت و این آقا از من درخواست چیز چت کرد و من قبول نکردم چون هم خجالتیم هم همیشه جزو کابوسام بوده این مورد
هرموقع این عوضی اصرار میکرد من پافشاری میکردم و میگفتم نه بعدش گفت اوکی اگه با چت راحت نیستی نود بده
اینم قبول نکردم که شروع کرد بهم عذاب وجدان داد همش رابطمونو با بقیه مقایسه میکرد که ببین اینا چقد راحتن تو بمن اعتماد نداری اینا حتی باهم رابطه دارن
(بماند که من تا بحال دیت حضوری نداشتم چه برسه به رابطه جنسیو واقعا سختم بود اینچیزا)
یبار شدیدا بحثمون شد و گفت اگه میخوای عشقتو بهم ثابت کنی نود بده وگرنه کات میکنم منم که خام برداشتم از خودم جلو آینه عکس گرفتم(خدا میدونه چقد از خودم موقع گرفتن عکس خجالت میکشیدمو حالم بهم میخورد که چطور شد که همچین کاری کردم)
فرستادم بهش و وجدانمو اینطوری راحت میکردم که عب نداره عشقمو بهش ثابت کردم
ماجرا همینجا تموم نشد از اون روز به بعد دخواستاشو بیشترو بیشتر کرد جوری که دیگه آخرش به تهدید کشید که عکستو پخش میکنم منم عصبی شدم بلاکش کردم
اینم بگم من اوایل چون اعتماد نداشتم به هیچ عنوان نمیذاشتم هیچ نشونی از اکانتای خانوادمو پیدا کنه ولی متاسفانه آدرس خونمونو داده بودم چون فکر میکردم میاد میگیرتم🤦♀️
دوهفته بعد کات کردنمون وقتی از مدرسه اومدم مامانم عصبی بود و داشت گریه میکرد درکمال تعجب بابامم خونه بود وقتی پرسیدم چیشد بابام بلند شد یکی کشید زیر گوشم و یه کیسه پرت کرد جلوم وقتی بازش کردم عکس نود خودمو دیدم
شاید اگه چهرم توش مشخص نبود اونهمه بدبختی نمیکشیدم
من این آدمو انقدری دست کم گرفته بودم که اصلا فکرشو نمیکردم جرعت همچین کاریو داشته باشه نگو انثدری مریض بوده که بخواد عکس نود منو چاپ کنه پست کنه به خونمون
اونموقع ها خیلی از بابام کتک خوردم ولی حقم بود
بابام افتاد دنبال کاراش و پیگیری کرد تا از اون عوضی شکایت کنیم به غلط کردن هم افتاد ولی من یادم نمیره چطوری باعث شدم غرور بابام بشکنه
دخترا ازتون خواهش میکنم لطفا لطفا لطفا برای ثابت کردن عشقتون لباستونو درنیارین حتی به قیمت تموم شدن اون رابطه هم باشه من دیگه هیچوقت نتونستم مثل قبل تو چشای بابام نگاه کنم🫠💔.
- 😢
تجارب نود دادن و ندادن
0
پسند
نظرات
2664 نظرچیه این کارا
۱۵ سالم بود عاشق راننده بابام شدم
هی مارو اینور اونور میبرد خیلی بنظرم جنتلمن وخوشتیپ بود
۲۲ سالشبود زن وبچه داشت
کم دلبری نمیکرد برام
شکر خدا فقط یک تخیل موند
گاهی ارزو میکرد کاشزن دومش بشم 😂
بعدا برادر کوچیکش اورد خواستگاریم
دیدم اصلا اونی که میخوایم نیس
البته خانواده فهمیدن منکه کلا تو باغ نبودم 😂
و الان میفهمم به اشغال عوضی بود.فقط رابطه میخواست.
و اون موقع نمیفهمیدم بدیشو.
و اونقد عذاب وجدان داشتم که آی من دل اینو شکوندم. و تا چند روز مدام گریه میکردم. برا یه صحبت سه چهار روزه
دخترا تو سن بلوغ همش عاشق میشن عاشق یه شخصیتایی که چند سال دیگه ب خودشون میخندن
پسرا تو سن بلوغ جنگی پلنگی مغروردنبال دعوا
میگفت مختص سنشونه خیلی جالب بود همه بچه ها تایید کردن خلاصه همچین سن هایی دیدید خرده نگیریذ. راهنما باشید