تجربه زندگی با اجنه :
سلام من امیرم ۱۸ سالمه و توی تهران زندگی میکنم
آقا قضیه از اونجایی شروع میشه که من تو بچگی یه دوست خیالی داشتم سرش شبیه گاو بود و اینکه به هر کی میگفتم این واقعی هست باور نمیکرد میگذره تا همین ۲ سال پیش با بابام رفته بودیم پیش یکی از دوستاش که بگفته خودش دعا نویس بود
آقا ما رفتیم اونجا ایشون منو کشید یه گوشه به من گفت اینی که با خودت آوردی کیه منم گفتم که اسمش لابانه (اسم جنه بود) گفت میدونی کافر و یهودیه گفتم نه گفتش که از کجا دیدیشو اینا گفتم از بچگی باهام بازی میکرد گفت عیبی نداره تو چشم سومت تغریبا بخاطر این باز شده با بابات صحبت میکنم یه کمک بهت کنم که کامل باز بشه
خلاصه کلام بعد این ایشون مارو برد تو یه اتاق روبه قبله یه تشت آب آورد توش گلاب ریخت یه سری دعا خوند ما رو روبه قبله خوابوند بعدش از این آب دستشو خیس کرد پاشید رو لباسام و بعدش یه تیکه پارچه سفید برداشتو زد تو آب گذاشت روی چشام گفت چشاتو بزار روی هم یه وردی خوندو من یهو خوابم برد وقتی از خواب بیدار شدم چشامو باز کردم بخدا قسم بالای ۱۰ الی ۱۵ تا جن توی خونه دیدم اکثرا با لباسای سفید اون موکل من هم اونجا بود اما نمیدونم چطوری دیگه چهرش مثل گاو نبود از اون تایم هر جایی جن و روح باشه من میبینم یکمی بهمم زبان عبری یاد دادن برای ارتباط برقرار کردن باهاشون
جن هم خوبو بد داره خواهشن از روش هایی مثل چله سمتشون نرید ممکنه جونتون رو ازتون بگیرن.
- 🐵
سلام من امیرم ۱۸ سالمه و توی تهران زندگی میکنم
آقا قضیه از اونجایی شروع میشه که من تو بچگی یه دوست خیالی داشتم سرش شبیه گاو بود و اینکه به هر کی میگفتم این واقعی هست باور نمیکرد میگذره تا همین ۲ سال پیش با بابام رفته بودیم پیش یکی از دوستاش که بگفته خودش دعا نویس بود
آقا ما رفتیم اونجا ایشون منو کشید یه گوشه به من گفت اینی که با خودت آوردی کیه منم گفتم که اسمش لابانه (اسم جنه بود) گفت میدونی کافر و یهودیه گفتم نه گفتش که از کجا دیدیشو اینا گفتم از بچگی باهام بازی میکرد گفت عیبی نداره تو چشم سومت تغریبا بخاطر این باز شده با بابات صحبت میکنم یه کمک بهت کنم که کامل باز بشه
خلاصه کلام بعد این ایشون مارو برد تو یه اتاق روبه قبله یه تشت آب آورد توش گلاب ریخت یه سری دعا خوند ما رو روبه قبله خوابوند بعدش از این آب دستشو خیس کرد پاشید رو لباسام و بعدش یه تیکه پارچه سفید برداشتو زد تو آب گذاشت روی چشام گفت چشاتو بزار روی هم یه وردی خوندو من یهو خوابم برد وقتی از خواب بیدار شدم چشامو باز کردم بخدا قسم بالای ۱۰ الی ۱۵ تا جن توی خونه دیدم اکثرا با لباسای سفید اون موکل من هم اونجا بود اما نمیدونم چطوری دیگه چهرش مثل گاو نبود از اون تایم هر جایی جن و روح باشه من میبینم یکمی بهمم زبان عبری یاد دادن برای ارتباط برقرار کردن باهاشون
جن هم خوبو بد داره خواهشن از روش هایی مثل چله سمتشون نرید ممکنه جونتون رو ازتون بگیرن.
- 🐵
تجربههای مشترک
0
پسند
نظرات
1705 نظرنمی دونم والا احترام به نظر دیگران صرفا پذیرش عقیده و گفتن دروغین: " بله حق با شماست"،
نیست .
من خیلی از مباحث خیلی هم تشویق و تمجید میکنم ولی وقتی بحثهای فوق بی اهمیت باشه نمی تونم لال مونی بگیرم و تظاهر به موافقت مصلحتی بکنم .
اصلا منکر وجود نیروهای فرکانس انرژی متفاوت نمی شم . فرض رو براین میذارم که وجود دارن .الان تمرکز مغز و ذهن ما بر این موارد متافیزیکی چه مشکلی رو از جامعه بشری می تونه حل بکنه؟ کودک گرسنه قحطی زده سودانی و اتیوپبایی و ... بچه های کار و کارتن و گور خواب و خشکسالی و قحطی و تغییر اقلیم و افزایش سریع دمای جهانی و تا ۱۰ سال آینده غیرقابل زیست شدن بخش بزرگی از زمین با این روند ...... لابد ریشه فقر و معضلات اجتماعی هم اجنه و نیروهای شر نامرئی هستن و این اعتقاد کم کاری و مسامحه افراد مسئول نوع بشر رو میخواد توجیه کنه و سرپوش بگذاره؟ نه واقعا می خوام بدونم این مباحث چه مشکلی رو از اجتماع بشر تونسته حل بکنه؟🤔