تجربه اعتماد کردن به حس ششم :
منم به خانم بیست ساله متاهلم که تا به الان خیلی به حس های درونیم مخصوصاً حس ششم توجه میکردم و دارم میکنم!
اما حرفم اینه که گاهی باید حس ششمتون رو جدی بگیرید چون شاید چیز جدی باشه مثل مشکل من.
نزدیک چهار ساله ازدواج کردم و تا الان کلی حس های مختلف از سمت شوهرم بهم میاومد اما من توجه نمیکردم و پسشون میزدم.
اما دقیقا یک ماه پیش که رفتم مشاوره های قبل از بارداری دکتر گفت عجله نکن و سه ماه تحت نظر باش بعد اقدام کن.
به شوهرم نگفته بودم و خودسر رفته بودم اما از اون روز که تصمیم گرفته بودم باردار بشم همش یه حسی من رو پس میزد و انگاری یه انرژی قوی میگفت دست نگه دار.
خواستم برای اولین بار بهش بها بدم و بلهههه متوجه شدم که این وسط یه چیزی درست نیست....
تو دو هفته فهمیدم همسرم یه گوشی دوم داره و سیم کارت جدا داره که من اصلا ازشون خبر دار نبودم.
با اون توی تلگرام با کلی خانم چت میکردن و انواع اقسام فیلم های مستهجن با بقیه رد و بدل میکردن و داخل کلی گروه انحرافات جن*سی عضو بودن.
و از همه بدتر با اون خانم ها چت های مستهجن هم داشتن😔💔
وقتی فهمیدم اصلا زیر بار نمیرفت و میگفت گوشی برای من نیست اما بعد از کلی مدرک قبول کرد که برای اونه و حتی اعتراف هم کرد که مریض جن*سی هستن و چندین ساله این کار میکنن
و خیلی هم مقاومت میکنن برای اینکه پیش تراپیست بره و درمان بشه.
فقط میخوام بگم حس ششم من تو این چهار سال میخواست همین یک مورد رو بهم نشون بده که من بهاء نمیدادم و از روش رد میشدم.
چیزی که چهار سال حس ششم میخواست بهم نشون بده رو من رد کردم اما آخرش با یک بار بها دادن بهش زندگیم از این رو به اون رو شد.
و فکر کنم میتونید حدس بزنید که چه تصمیمی گرفتم.
- 💔
منم به خانم بیست ساله متاهلم که تا به الان خیلی به حس های درونیم مخصوصاً حس ششم توجه میکردم و دارم میکنم!
اما حرفم اینه که گاهی باید حس ششمتون رو جدی بگیرید چون شاید چیز جدی باشه مثل مشکل من.
نزدیک چهار ساله ازدواج کردم و تا الان کلی حس های مختلف از سمت شوهرم بهم میاومد اما من توجه نمیکردم و پسشون میزدم.
اما دقیقا یک ماه پیش که رفتم مشاوره های قبل از بارداری دکتر گفت عجله نکن و سه ماه تحت نظر باش بعد اقدام کن.
به شوهرم نگفته بودم و خودسر رفته بودم اما از اون روز که تصمیم گرفته بودم باردار بشم همش یه حسی من رو پس میزد و انگاری یه انرژی قوی میگفت دست نگه دار.
خواستم برای اولین بار بهش بها بدم و بلهههه متوجه شدم که این وسط یه چیزی درست نیست....
تو دو هفته فهمیدم همسرم یه گوشی دوم داره و سیم کارت جدا داره که من اصلا ازشون خبر دار نبودم.
با اون توی تلگرام با کلی خانم چت میکردن و انواع اقسام فیلم های مستهجن با بقیه رد و بدل میکردن و داخل کلی گروه انحرافات جن*سی عضو بودن.
و از همه بدتر با اون خانم ها چت های مستهجن هم داشتن😔💔
وقتی فهمیدم اصلا زیر بار نمیرفت و میگفت گوشی برای من نیست اما بعد از کلی مدرک قبول کرد که برای اونه و حتی اعتراف هم کرد که مریض جن*سی هستن و چندین ساله این کار میکنن
و خیلی هم مقاومت میکنن برای اینکه پیش تراپیست بره و درمان بشه.
فقط میخوام بگم حس ششم من تو این چهار سال میخواست همین یک مورد رو بهم نشون بده که من بهاء نمیدادم و از روش رد میشدم.
چیزی که چهار سال حس ششم میخواست بهم نشون بده رو من رد کردم اما آخرش با یک بار بها دادن بهش زندگیم از این رو به اون رو شد.
و فکر کنم میتونید حدس بزنید که چه تصمیمی گرفتم.
- 💔
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
1380 نظرمگه مجرد بودن چشه؟ نمیخواد خودکشی کنه که فقط خودشو از دست یه آدم مریض نجات میده
آره بشینه تا طرف درمان شه موهاش رنگ دندوناش شد اونم درست میشه
اون زنایی که وقتی سنشون کم بود بچه نداشتن و فهمیدن شوهرشون خیانت کرده بعدش موندن گفتن طرف درست میشه و طرف بارها تکرار کرده هم همینو به خودشون گفتن.
آخرم فقط زندگی و عمرشون تباه شد
شما مردا دیگه نوبرشو آوردین واقعا
تشریف میبردید حراست اداره منطقه ای یا اداره کل
ما شهرستانیم، اینجا مدیرش خوب نبود شکایت کردن اموزش پرورش، اونجام آشنا داشت کاری نکردن، شکایتو بردن آموزش پرورش استان، از این مدرسه فرستادنش یه مدرسه دیگه
چون صد در صدی خودت همه چنلا هستی ک منو دیدی