تجربه کار در اورژانس ۱۱۵ :
اوایلش همه چی خیلی قشنگ و خیلی حس خوبیه
اما به مرور بی معرفتی و بی مهری مردم و کم کاری برخی مسئولین ادم رو زده میکنه
جونمون کف دستمونه و هر لحظه از شبانه روز تو جاده و خیابونیم تا به مردم خدمت کنیم و غم به چهره کسی نشینه
خدا میدونه تا الان هیچ کم کاری از سمت هیچکدوم از ماها نبوده اما مردم به ما به چشم یه ادم تنبل نگاه میکنن
شاید ندونین ماهایی که تو اورژانس کار میکنیم حتی گاهی غذا درست کردن به عهده خودمونه، بعضی پایگاههای اورژانس توی بیابون خشک و خالی تاسیس شدن تا هر اتفاقی بیوفته ما اولین نفر باشیم
مردم فکر میکنن از ماهایی که تحصیل کردیم بیشتر میفهمن اما ما اقدامات لازم برای هر بیماری رو انجام میدیم
مثلا چند روز پیش یکی با ماشینش اومده جلو پایگاه، میگه بیا به پسرم اکسیژن بده
نه سلامی نه هیچ احترامی
انگار ما ارث باباشو خوردیم، اما با کمال احترام و عزت رفتم بالا سر پسرش علائم نیاز رو چک کردم و اکسیژن خونش کاملا نرمال بود، گفتم باباجان پسرت حالش کاملا خوبه و هیچ علایمی مبنی بر افت اکسیژن نداره، میگه اگر نداره پس چرا سرش درد میکنه😐😐
گفتم عزیزم مگه هر سردردی بخاطر افت اکسیژنه
همون لحظه مرکز پیام برامون ماموریت تصادفی ارسال کرد، به پدره گفتم برو بیمارستان چکاپ بشه، میگه خب اکسیژن بده بهش، میگم عزیزم مسمومیت با اکسیژن میده
اخرشم با کلی فش ناموسی ازمون پذیرایی کرد
نمیدونم مردم چرا اینقدر بی فرهنگن
خلاصه که ما ۱۱۵ها شنوای همه متلک ها از جمله ۱۰ دقیقه دیگه بیا دنبالمون هستیم و تو بدترین شرایط بازم کنارتونیم
همینکه دعای خیر ۴ نفر پشت سر ماست بسمونه.
- 🧡
اوایلش همه چی خیلی قشنگ و خیلی حس خوبیه
اما به مرور بی معرفتی و بی مهری مردم و کم کاری برخی مسئولین ادم رو زده میکنه
جونمون کف دستمونه و هر لحظه از شبانه روز تو جاده و خیابونیم تا به مردم خدمت کنیم و غم به چهره کسی نشینه
خدا میدونه تا الان هیچ کم کاری از سمت هیچکدوم از ماها نبوده اما مردم به ما به چشم یه ادم تنبل نگاه میکنن
شاید ندونین ماهایی که تو اورژانس کار میکنیم حتی گاهی غذا درست کردن به عهده خودمونه، بعضی پایگاههای اورژانس توی بیابون خشک و خالی تاسیس شدن تا هر اتفاقی بیوفته ما اولین نفر باشیم
مردم فکر میکنن از ماهایی که تحصیل کردیم بیشتر میفهمن اما ما اقدامات لازم برای هر بیماری رو انجام میدیم
مثلا چند روز پیش یکی با ماشینش اومده جلو پایگاه، میگه بیا به پسرم اکسیژن بده
نه سلامی نه هیچ احترامی
انگار ما ارث باباشو خوردیم، اما با کمال احترام و عزت رفتم بالا سر پسرش علائم نیاز رو چک کردم و اکسیژن خونش کاملا نرمال بود، گفتم باباجان پسرت حالش کاملا خوبه و هیچ علایمی مبنی بر افت اکسیژن نداره، میگه اگر نداره پس چرا سرش درد میکنه😐😐
گفتم عزیزم مگه هر سردردی بخاطر افت اکسیژنه
همون لحظه مرکز پیام برامون ماموریت تصادفی ارسال کرد، به پدره گفتم برو بیمارستان چکاپ بشه، میگه خب اکسیژن بده بهش، میگم عزیزم مسمومیت با اکسیژن میده
اخرشم با کلی فش ناموسی ازمون پذیرایی کرد
نمیدونم مردم چرا اینقدر بی فرهنگن
خلاصه که ما ۱۱۵ها شنوای همه متلک ها از جمله ۱۰ دقیقه دیگه بیا دنبالمون هستیم و تو بدترین شرایط بازم کنارتونیم
همینکه دعای خیر ۴ نفر پشت سر ماست بسمونه.
- 🧡
تجربههای شغلی و درخواستها
0
پسند
نظرات
317 نظرزود به بلوغ فکری رسیدی
خوش بحالت
کاش منم وقتی ۲۳ سالم بود به این نتایج میرسیدم الان خیلی موفق تر بودم قطعا
شاید زود پیرشدم:)
خیلی وقتا افراد چون ذهن شون درگیر عزیزان شون هست از دهن شون در میره یه چیزی میگن
ماشاالله به صبر و استقامت شما❤️
حتی برای مواردی که دروغ میگن آمبولانس اعزام میشه چون معیار ما گفته های مردمه نه قضاوت ما
ولی وقتی تکنسین میره بالاسرشون میبینه کاملا سالمن