تجربه دیدن جراحی از نزدیک :
من دانشجوی پزشکی سال سومم و برای اولین بار با یه استاد خیلی خوب عملی درس سرو گردن داشتیم و رفتیم اتاق عمل. قبلا هم اتاق عمل میرفتیم ولی چون این بار استاد مارو برد نزدیک و رگو عصبو قسمتای مختلف رو نشونمون داد و قدم به قدم توضیح داد که چی کار میکنه میشه برای اولین بارم به حساب آورد که از نزدیک جراحی میدیدم.
تا الان فکر میکردم خون ببینم حالم بد بشه یا خیلی استرس زا و پیچیده باشه
. ولی در واقعیت فقط بار اول که زخمو باز کرد دلم یه جوری مور مور شد و بعدش عادی شد و دیگه حس خاصی نداشتم
. و از نظر استرس هم اصلا اون جوری نبود که بخوام تپش قلب بگیرم و بترسم مثل روزایی که امتحان داریم.
استاد داشت یک روند منطقی و قدم به قدم رو با یک سرعت ثابت نه خیلی سریع نه خیلی کند انجام میداد و همه چیز از قبل مشخص بود.
فقط از نظر فیزیکی عمل 4 ساعت طول کشید و عملا بعد از 2 ساعت اول چون همش به قسمت روشن نگاه میکردم سرمو که بالا میاوردم جای دیگه رو لکه مشکی میدیدم و چشمام درد گرفت. و کمرم هم خیلی خیلی درد گرفت! عملا باید چندین ساعت سر پا باشی مثل آرایشگری یه از این نظر.
با این که من کاری نمیکردم و فقط نگاه میکردیم وقتی که از اتاق عمل اومدم بیرون حس خیلی خوبی داشتم انگار که یه کار مهم انجام داده باشم. تا چند ساعت بعدش فقط دوست داشتم بشینم و به هیچی فکر نکنم یه آرامش عجیبی داشت.
از عملش هم تعریف کنم (درسمو بلدم ساده میگم که همه بفهمن) استخون جلوی سر یه پسر 15 ساله توی تصادف شکسته بود و 2 تا تیکش جدا شده بود. با اون دوتا رو با پیچ به بقیه استخوان چسبودن. و واقعا توی اتاق عمل با پیچگوشتی داشتن پیچ سر مریضو سفت میکردن ...
- 😦
من دانشجوی پزشکی سال سومم و برای اولین بار با یه استاد خیلی خوب عملی درس سرو گردن داشتیم و رفتیم اتاق عمل. قبلا هم اتاق عمل میرفتیم ولی چون این بار استاد مارو برد نزدیک و رگو عصبو قسمتای مختلف رو نشونمون داد و قدم به قدم توضیح داد که چی کار میکنه میشه برای اولین بارم به حساب آورد که از نزدیک جراحی میدیدم.
تا الان فکر میکردم خون ببینم حالم بد بشه یا خیلی استرس زا و پیچیده باشه
. ولی در واقعیت فقط بار اول که زخمو باز کرد دلم یه جوری مور مور شد و بعدش عادی شد و دیگه حس خاصی نداشتم
. و از نظر استرس هم اصلا اون جوری نبود که بخوام تپش قلب بگیرم و بترسم مثل روزایی که امتحان داریم.
استاد داشت یک روند منطقی و قدم به قدم رو با یک سرعت ثابت نه خیلی سریع نه خیلی کند انجام میداد و همه چیز از قبل مشخص بود.
فقط از نظر فیزیکی عمل 4 ساعت طول کشید و عملا بعد از 2 ساعت اول چون همش به قسمت روشن نگاه میکردم سرمو که بالا میاوردم جای دیگه رو لکه مشکی میدیدم و چشمام درد گرفت. و کمرم هم خیلی خیلی درد گرفت! عملا باید چندین ساعت سر پا باشی مثل آرایشگری یه از این نظر.
با این که من کاری نمیکردم و فقط نگاه میکردیم وقتی که از اتاق عمل اومدم بیرون حس خیلی خوبی داشتم انگار که یه کار مهم انجام داده باشم. تا چند ساعت بعدش فقط دوست داشتم بشینم و به هیچی فکر نکنم یه آرامش عجیبی داشت.
از عملش هم تعریف کنم (درسمو بلدم ساده میگم که همه بفهمن) استخون جلوی سر یه پسر 15 ساله توی تصادف شکسته بود و 2 تا تیکش جدا شده بود. با اون دوتا رو با پیچ به بقیه استخوان چسبودن. و واقعا توی اتاق عمل با پیچگوشتی داشتن پیچ سر مریضو سفت میکردن ...
- 😦
تجربههای حرفهای
0
پسند
نظرات
524 نظرحتما ولی اینکه بی هدفم خیلی بده عاشقه معلمیم ولی از ی لحاظ نمیتونم کنکور بدم 😂
بعد واسه فرهنگبانم اول پارتی میخاد و بعدم باید خیلی محجبه باشی🙂
شغل منم مرتبط با همین چیزاست
از نزدیک دیدم
بنده خدایی اینقدر سخت داشت میخوند که جزوه هاشو براش با پیک میفرستادم
مطمئن بودم میاره
جیگرم آتیش گرفت وقتی قبول نشد
گفتم تو قبول نشدی کی جات رفته اخه
خلاصه خود دانی از کسی ک این راهو رفته خواه پند گیر خواه نگیر برو مدرکتو بگیر😂
انگار ک ما بلد نیستیم.
چندین ترم اناتومی و فیزیو پاس کردیم که چی؟😂🤦🏻♀️
چون سهمیه شهدا و جامبازا و ... جداست
فکرکنین بازای متاهل بودن و بچه داشتن هم امتیاز میگیرن رقیبا
هرچی بچه بیشتر امتیاز بیشتر
با پارتی رفته باشن سابقه کاری درست کرده باشن امتیاز میگیرن
دوست من ۶۰۰ امتیاز داشت رد شد
رقیبش با ۳۵۰ قبول شد
بخاطر این امتیازات مفتکی ک گرفت
منطورم همشون نیست
که بتونی بیاری
سختههههه