U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
November 28, 2025 at 07:57 AM
تجربه دیدن جراحی از نزدیک :

من دانشجوی پزشکی سال سومم و برای اولین بار با یه استاد خیلی خوب عملی درس سرو گردن داشتیم و رفتیم اتاق عمل. قبلا هم اتاق عمل میرفتیم ولی چون این بار استاد مارو برد نزدیک و رگو عصبو قسمتای مختلف رو نشونمون داد و قدم به قدم توضیح داد که چی کار میکنه میشه برای اولین بارم به حساب آورد که از نزدیک جراحی میدیدم.
تا الان فکر میکردم خون ببینم حالم بد بشه یا خیلی استرس زا و پیچیده باشه
. ولی در واقعیت فقط بار اول که زخمو باز کرد دلم یه جوری مور مور شد و بعدش عادی شد و دیگه حس خاصی نداشتم
. و از نظر استرس هم اصلا اون جوری نبود که بخوام تپش قلب بگیرم و بترسم مثل روزایی که امتحان داریم.
استاد داشت یک روند منطقی و قدم به قدم رو با یک سرعت ثابت نه خیلی سریع نه خیلی کند انجام میداد و همه چیز از قبل مشخص بود.
فقط از نظر فیزیکی عمل 4 ساعت طول کشید و عملا بعد از 2 ساعت اول چون همش به قسمت روشن نگاه میکردم سرمو که بالا میاوردم جای دیگه رو لکه مشکی میدیدم و چشمام درد گرفت. و کمرم هم خیلی خیلی درد گرفت! عملا باید چندین ساعت سر پا باشی مثل آرایشگری یه از این نظر.
با این که من کاری نمیکردم و فقط نگاه میکردیم وقتی که از اتاق عمل اومدم بیرون حس خیلی خوبی داشتم انگار که یه کار مهم انجام داده باشم. تا چند ساعت بعدش فقط دوست داشتم بشینم و به هیچی فکر نکنم یه آرامش عجیبی داشت.
از عملش هم تعریف کنم (درسمو بلدم ساده میگم که همه بفهمن) استخون جلوی سر یه پسر 15 ساله توی تصادف شکسته بود و 2 تا تیکش جدا شده بود. با اون دوتا رو با پیچ به بقیه استخوان چسبودن. و واقعا توی اتاق عمل با پیچگوشتی داشتن پیچ سر مریضو سفت میکردن ...
- 😦
تجربه‌های حرفه‌ای
0 پسند

نظرات

529 نظر
S
shiea_iranian
November 28, 2025 at 11:17 AM
من یکی رو میشناسم مالش حروم بود
خیلی هم پولدار و شاد و خوشبخت زندگی میکردن
خیلی هم دخترای خوب و شادی داشت
دخترش تو سن خیلی پایین ازدواج کرد
اندازه پول یه خونه دربست بهش جهیزیه داد
جهیزیه رویایی
زود هم بچه دار شد دخترش. بچه اش ۶ ماهش بود محل کار شوهرش اتیش گرفت اینم اونجا یک غروب تا صبح کامل سوخت فقط یک مشت خاکستر ازش موند
دختر خوشگلش تو ۲۱ سالگی با یه بچه ۶ ماهه بیوه شد
فقط هم یدونه  پسر هم داشتن اینم دزد بود و به خاطر دزدی زندان بود از زندان که آزاد شد همه اش ۲۶ سالش بود اومد خونه بعد از ظهر خوابید مامانش اینا رفتن دو ساعت بیرون وقتی برگشتن دیدن بیدار نمیشه تو خواب ایست قلبی کرده بود و تمام
0 پسند
H
Hadise_dokht
November 28, 2025 at 11:17 AM
بد جوووووور

الان ک فوت کرده هم فکر نکنم ارامش داشته باشه
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:17 AM
گل گفنی
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:17 AM
ایشونم تا چند سال پروبال خوبی گرفت رفت توی اوج و بالا بلندی

قربون خدا برم اینارو میبره اون بالای بالاها

از همون بالا با مخ پرت میشن زمین

هرچقدر بالاتر برن سقوطشون دردناک تر میشه
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:17 AM
البته ک بلدم
مسیر من شبکه و امنیته. برای این حوزه کار شرکتی و دولتی مناسب‌تره. قرار نیست همه برنامه‌نویس یا طراح سایت بشن
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:17 AM
فکر کنم این چوب نخورد این چوب فرو شد😂
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:16 AM
کارمای خوبی پس داده ولی من هزارتا آدم دور برمه حتی آدم هم کشتن و... ولی جیکشم در نیومد ک هیچ روز ب روز زندگیشون بال و پر میگیره
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:14 AM
بله یکی از همسایه های قدیمون بودن


رشوه گرفت زندانی رو فرار داد
از کار که انداختنش بیرون گفت فدای سرم من رشوه زیادی گرفتم

ولی چند سال بعدش پسر بزرگه اش درحالی که کارمند بود معتاد شد

پسر کوچیکه اش توی شب چهارشنبه سوری ترقه افتاد توی چشمش یک چشمش پوچ شد و دوبار ازدواج کرد طلاق داد

خود اقایی ک رشوه گرفته بود سرطان گرفت و کلا از بالاشهر افتادن ته شهر کارشون این شد ک پیکنیک رو پر میکردن میفروختن


تک دخترشونم هرزه شد توی دبی صیغه میشه و جدا میشه !
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:11 AM
میشه یکیش بگی
0 پسند
A
ناشناس
November 28, 2025 at 11:08 AM
حالا تو چرا میخندی 😂😂
0 پسند

ثبت نظر شما