تجربه سقط جنین :
سلام وقتتون بخیر
منم اومدم از تجربه سقط جنینم بگم
من ناخواسته باردار شدم و شرایط نگهداریش رو نداشتم
من قرص سایتوتک گرفتم و توی ۵ هفته و ۲ روز سقط کردم.
و قبلش سونو رفتم تا مطمئن بشم بچه داخل رحم هست و قلبش تشکیل شده یا نه. لطفا بدون سونو اصلا برای سقط اقدام نکنید چون ممکنه بارداری خارج از رحمی باشه و با قرص سقط خونریزی شدید باعث مرگمیشه،
من این قرص و دوتا زیر زبونم گذاشتم و ۶ تا داخل واژن، به فاصله هر ۴۵ دقیقه، اولش درد پریودی داشتم ولی بعدش خدا به سر دشمن نیاره گفت بگیر که اومد
اسهال و استفراغ شدید ، دستام بی حس شده بودن و کج شده بودن، احساس میکردم تمام قسمت های پایین بدنم دارن کنده میشن، من دوساعت درد شدیدددد کشیدم و تنها کاری که عقلم رسید و انجام دادم اون ۶ تا قرص داخل واژن اب نشده بود، همش و دراوردم وگرنه از شدت خونریزی رحمم و تخلیه میکردن. بعد که رفتم بیمارستان خونریزی کردم و یکم بعدش بچه افتاد اندازه یه تیکه جگر بود، بعدش هم بقایا موند و خیلی دارو اینا خوردم تا بیفته و خداروشکر به کورتاژ نرسید.
تا ۶ ماه افسردگی داشتم و ماهی دوبار خونریزی داشتم خیلی طول کشید تا بدنم به حالت عادی برگشت اگر برگردم عقب هیچوقت این کار و نمیکنم همیشه
دلم برای بچم تنگ میشه.
امیدوارم هیچکس همچین چیزی و تجربه نکنه..
- 💔
سلام وقتتون بخیر
منم اومدم از تجربه سقط جنینم بگم
من ناخواسته باردار شدم و شرایط نگهداریش رو نداشتم
من قرص سایتوتک گرفتم و توی ۵ هفته و ۲ روز سقط کردم.
و قبلش سونو رفتم تا مطمئن بشم بچه داخل رحم هست و قلبش تشکیل شده یا نه. لطفا بدون سونو اصلا برای سقط اقدام نکنید چون ممکنه بارداری خارج از رحمی باشه و با قرص سقط خونریزی شدید باعث مرگمیشه،
من این قرص و دوتا زیر زبونم گذاشتم و ۶ تا داخل واژن، به فاصله هر ۴۵ دقیقه، اولش درد پریودی داشتم ولی بعدش خدا به سر دشمن نیاره گفت بگیر که اومد
اسهال و استفراغ شدید ، دستام بی حس شده بودن و کج شده بودن، احساس میکردم تمام قسمت های پایین بدنم دارن کنده میشن، من دوساعت درد شدیدددد کشیدم و تنها کاری که عقلم رسید و انجام دادم اون ۶ تا قرص داخل واژن اب نشده بود، همش و دراوردم وگرنه از شدت خونریزی رحمم و تخلیه میکردن. بعد که رفتم بیمارستان خونریزی کردم و یکم بعدش بچه افتاد اندازه یه تیکه جگر بود، بعدش هم بقایا موند و خیلی دارو اینا خوردم تا بیفته و خداروشکر به کورتاژ نرسید.
تا ۶ ماه افسردگی داشتم و ماهی دوبار خونریزی داشتم خیلی طول کشید تا بدنم به حالت عادی برگشت اگر برگردم عقب هیچوقت این کار و نمیکنم همیشه
دلم برای بچم تنگ میشه.
امیدوارم هیچکس همچین چیزی و تجربه نکنه..
- 💔
تجربههای زایمان و حاملگی
0
پسند
نظرات
1485 نظرپدربزرگم تا لحظه مرگش مادربزرگمو عذاب داد جوری که مادربزرگم یه قطره اشک براش نریخت
شکاک بود و تحمت میزد در حالی که مادربزرگم حق نداشت جایی بره
عمم میگه یه دفه از بیرون میومد بچه هارو لگد میکرد ...
تو نمیدونی بعضی مردا جاشون تو تیمارستان بود اما زنا تحملشون میکردن
در ضمن اینارو نمیگم همه زناروسفید کنم نسبت رو میخوام بگم که زنای قدیم رو ترسو بار آوردن
تمکین نکردن بود
ضعیفه بودن بود