تجربه چادری بودن :

سلام من توی یه خونواده‌ای بزرگ شدم که اصلا مذهبی نیستن
طی یه اتفاقی به لج و لجبازی با دوستام رفتم تحقیق در مورد خدا و نماز و اینا
اولش نماز رو امتحان کردم، حس عجیبی بهم داد که برام آشنا نبود
سر همین مصمم شدم برای تحقیق کردن
کلیییییی کتاب خوندم شاید بالای صد تا یا دویست تا
از منابع مختلف کمک گرفتم و... و خب اونجا بود که تازه مسلمون شدم
سعی می‌کردم به دیگران کمک کنم، دروغ نگم غیبت نکنم و خب توشون گاهاً ضعف‌هایی داشتم که امیدوارم دیگه تکرار نشه
ولی در کنار اینا حجابم رو هم دارم، نه فقط دلیل های عقلانی و اینجور چیزا بعد از اون حس خوبی که دارم وقتی توی راهی هستم که خودم انتخاب کردم و حس خوبی که از اینکه یکی از دستورات خدا رو انجام میدم میگیرم(مثل بقیه دستورات)
اما... خیلی حرف میگن
از فحش و تهمت گرفته تا کشیدن چادر از سرم و قضاوت های بیجا و غیره بدون هیچ شناختی
صرفاً چون چادر دارم سرم
دلم رو بار‌ها شکستن
خیلی‌هاشون بعدا که باهام برخورد داشتن نظرشون رو تغییر دادن و دوستام شدن ولی دل من شکسته ازشون
و حتی چادری‌ها و مذهبی ها هم رفتارشون درست نیست... الان این شکلی شده که اگه یه خانومی که کم حجاب باشه بره اماکن مذهبی روی سر گداشته میشه و حلوا حلوا میشه
اگه ما بریم اخم و تخم و قضاوت نصیبمون میشه...منظور بدی ندارم میخوام رفتار یکسانی بشه باهامون
ازتون درخواست می‌کنم این کارا رو با ما نکنید... یکم هم به دل ما فکر کنین صرفا چون چادری که سر میکنیم رنگش سیاهه، دل ما هم اون رنگی نیست.
- ❤️