تجربه زایمان طبیعی :
من دوبار زایمان کردم و هر دوبار طبیعی بوده واقعا نمیدونم تصمیم درستی میگرفتم یا نه
خب اول بگم که من چون مامانمو دیده بودم سر خواهرم چقد اذیت شد بخاطر سزارین همیشه فوبیا سزارین داشتم
و با چند تا دکتر و ماما هم حرف زدم گفت این تصمیم عاقلانس که تو طبیعی انتخاب کنی چون خدا یه روندیو برای بدنت گذاشته هیچ کسم نیست که نتونه اون دردو تحمل کنه تازه الان کلی روش های کم کردن درد هم که اومده
زایمان اولم بود موقع اوایل کرونا یک ماه و نیم اخر یادمه هرشب میرفتیم پیاده روی تقریبا دو کیلومتر راه میرفتم گاهی وقتا از درد نفسم بالا نمیومد ولی اون راهو میرفتم و ماما همراه. داشتم از همون یک ماه قبل همش ورزش های مخصوص میکردم
وقتی دردم گرفت رقتم حمام اوایلش کم بود اب داغ میریختم رو خودم
بعد چهار ساعت که درد خیلی شدید شد رفتم بیمارستان ولی بخاطر کرونا نذاشتن ماما همراهم بیاد من تنهای تنها بودم و بیشترین ترسم هم بخاطر اون بود
درد زیادی داشتم ولی وقتی بهم بی دردی زدن دیگه خوابم برد
حتی اخرین لحظه های زایمان هم جیغ نمیکشیدم
ساعت شیش صبح دزدم گرفت دو بچم ب دنیا اومد
بچه دومم فشارم بالا بود دکتر زودتر نامه داد که برم برا ختم بارداری بدون درد رفتم بیمارستان تا کارای پزیرش انجام دادیم شد ساعت یک ظهر اونجا اولین دوز قرص میزو بهم دادن ( سه تا هر دوساعت میدن بعد امپول فشار میزنن ) من به همون ی نیمچه قرص دردام شروع شد
اولش کم بود خیلی بچه ها بالا بود هی معاینه های بدجور میکردن ی جیمبالم داده بودن که روش ورزش کنن
دردام تا ساعت هشت شب میومد میرفت دردی نبود بخوام ناله کنم دیگه از هشت زیاد شد
نه و نیم کیسه ابمو پاره کردن
ازون به بعد فقط جیغ میزدم درد اینکی خیلی بیشتر از اولی بود
تا ساعت ده و پنجاه دقیقه فقط جیغ زدم با تمام توانم و بعد گرمای وجودشو رو شکمم حس کردم 😻😻
برای زایمان دومم از اول که باردار شدم اصلا نشستم
همه کارارو خودم میکردم اون یکیو میبردم مهد هر روز رانندگی
هر روز پیاده روی حتی سه روز قبل زایمانم رفتم تپه نوردی برای همین تونستم طبیعی زایمان کنم وگرنه همه خاله ها عمه هام سزارین کردن
بعد از زایمانمم شکمم تخت تخت شد انگار هیچی نبود
بخیه ها هم تا دو سه روز تو نشستن اذیت میکرد بعدش دیگه مشکل خاصی نداشتم
الانم که دو ماه و ۲۲ روز از زایمانم گذشته میخوام برم باشگاه که این زمان برای سزارینی ها فک کنم طولانی تر باشه
امیدوارم مامانای چنل موفق باشید و زایمان خوبی داشته باشید.
- 🐱
من دوبار زایمان کردم و هر دوبار طبیعی بوده واقعا نمیدونم تصمیم درستی میگرفتم یا نه
خب اول بگم که من چون مامانمو دیده بودم سر خواهرم چقد اذیت شد بخاطر سزارین همیشه فوبیا سزارین داشتم
و با چند تا دکتر و ماما هم حرف زدم گفت این تصمیم عاقلانس که تو طبیعی انتخاب کنی چون خدا یه روندیو برای بدنت گذاشته هیچ کسم نیست که نتونه اون دردو تحمل کنه تازه الان کلی روش های کم کردن درد هم که اومده
زایمان اولم بود موقع اوایل کرونا یک ماه و نیم اخر یادمه هرشب میرفتیم پیاده روی تقریبا دو کیلومتر راه میرفتم گاهی وقتا از درد نفسم بالا نمیومد ولی اون راهو میرفتم و ماما همراه. داشتم از همون یک ماه قبل همش ورزش های مخصوص میکردم
وقتی دردم گرفت رقتم حمام اوایلش کم بود اب داغ میریختم رو خودم
بعد چهار ساعت که درد خیلی شدید شد رفتم بیمارستان ولی بخاطر کرونا نذاشتن ماما همراهم بیاد من تنهای تنها بودم و بیشترین ترسم هم بخاطر اون بود
درد زیادی داشتم ولی وقتی بهم بی دردی زدن دیگه خوابم برد
حتی اخرین لحظه های زایمان هم جیغ نمیکشیدم
ساعت شیش صبح دزدم گرفت دو بچم ب دنیا اومد
بچه دومم فشارم بالا بود دکتر زودتر نامه داد که برم برا ختم بارداری بدون درد رفتم بیمارستان تا کارای پزیرش انجام دادیم شد ساعت یک ظهر اونجا اولین دوز قرص میزو بهم دادن ( سه تا هر دوساعت میدن بعد امپول فشار میزنن ) من به همون ی نیمچه قرص دردام شروع شد
اولش کم بود خیلی بچه ها بالا بود هی معاینه های بدجور میکردن ی جیمبالم داده بودن که روش ورزش کنن
دردام تا ساعت هشت شب میومد میرفت دردی نبود بخوام ناله کنم دیگه از هشت زیاد شد
نه و نیم کیسه ابمو پاره کردن
ازون به بعد فقط جیغ میزدم درد اینکی خیلی بیشتر از اولی بود
تا ساعت ده و پنجاه دقیقه فقط جیغ زدم با تمام توانم و بعد گرمای وجودشو رو شکمم حس کردم 😻😻
برای زایمان دومم از اول که باردار شدم اصلا نشستم
همه کارارو خودم میکردم اون یکیو میبردم مهد هر روز رانندگی
هر روز پیاده روی حتی سه روز قبل زایمانم رفتم تپه نوردی برای همین تونستم طبیعی زایمان کنم وگرنه همه خاله ها عمه هام سزارین کردن
بعد از زایمانمم شکمم تخت تخت شد انگار هیچی نبود
بخیه ها هم تا دو سه روز تو نشستن اذیت میکرد بعدش دیگه مشکل خاصی نداشتم
الانم که دو ماه و ۲۲ روز از زایمانم گذشته میخوام برم باشگاه که این زمان برای سزارینی ها فک کنم طولانی تر باشه
امیدوارم مامانای چنل موفق باشید و زایمان خوبی داشته باشید.
- 🐱
تجربههای زایمان و حاملگی
0
پسند
نظرات
10 نظرچه بسا بعضیا مجبورن سزارین شن
اگر مادر و پدر آگاه باشه با بچه اش رفاقت میکنه بهش اطلاعات میده مثل دوست راهنماییش میکنه خیلی مشکلات برای بچه ب وجود نمیاد
چیزایی که باید از خانواده یاد بگیره مجبور نمیشه از اجتماع و به شیوه نامتعارفی یاد بگیره
نه مثل الان که خیلیا فقط به یک کتاب و یک دین و ابرو کفایت میکنن و آخرین چیزی که براشون مهمه سلامت روان بچه شونه👌🏻
ولی کجاش من احساسی شرح دادم؟
این مغزی ک تو جمجمه من و شما وجود داره، طی تکامل چند ده هزار ساله اجدادمون هستن.
حالا میدونی اجدادمون چجور فک میکردن ؟
مرد ها دنبال زن هایی با حجم سینه بزرگ میگشتن.
میدونی چرا؟
چون معتقد بودن اون خانوما توانایی باروری بیشتر دارن و میتونن بهتر ب فرزندانشون غذا بدن.
زن ها دنبال مردی بودن با جثه بزرگ و قوی و عضلانی.
میدونی چرا؟
چون معتقد بودن این مرد ها قابلیت بیشتری نسبت ب دیگر مرد ها برای محافظت و نگه داری از خانوادشونو دارن.
حالا اینا رو گفتم ک چی بشه؟
گفتم ک بدونی هنوزم این ویژگی ها برای زن و مرد امروزی، جذابیت داره.
همشم به خاطر این تکامل و ژنی هست ک از اجدادمون ب ما رسیده.
نمیشه منکرش شد.
شما به عنوان ی انسان مدرن، میخوای ک چرخه تکامل چندین هزار ساله رو تو ی 70 یا 80 سال زندگیت(البته امید وارم بیشتر از اینا عمر کنین و این فقط ی مثاله) تغییر بدی؟
این محاله.
چون تغییر (فرایند تکامل) به چندین نسل نیاز داره و از اونجایی ک شما نمیخواید بچه دار شید، این فرایند، هیچ وقت شکل نمیگیره.
چون افرادی ک 1000 سال دیگه زندگی میکنن، بچه های همین افرادی خواهند بود ک امروزه تصمیم ب بچه دار شدن گرفتن.
ب عبارتی از شما نسلی نمیمونه ک بخواد ژنتون رو انتقال بده.
همه اینارو گفتم ک بدونی تو الان شاید بگی ک بچه نمیخوام.
ولی در نهایت، اون ژن مخصوص اجدادت ک برای ادامه نسل بشریت هست ب تو رسیده، درنهایت بر تو غلبه میکنه و اولین بچتو بدنیا میاری.
این خط.
این نشون.😄
اینم دلیل علمی و ب دور از احساسات
اطرافیان من ا زایمان طبیعی راضین تا سزارین
یه نمونه زایمان سزارین داشتیم یه هفته پیش تو فامیل مادره فوت شد بعد زایمان به دلیل تشخیص اشتباه دکترا دیالیزش کردن تو بیمارستان💔
دوقلوهاشم بی مادر شدن..