تجربه زایمان طبیعی :
دیدم تجربه ی زایمان طبیعی رو گفتن خواستم منم تجربم رو بگم
من حدودا ۷ سال پیش زایمان کردم، خب خیلی تردید داشتم که کدوم روش رو انتخاب کنم،کلی بیمارستان رفتم و هزینه هارو پرسیدم و بلوک زایمان ها رو دیدم،
در نهایت هم چون خیلی ترس داشتم که خودم با پای خودم برم اتاق عمل و هم بخاطر اینکه هزینه زایمان سزارین انتخابی رو بیمه ما قبول نمیکرد زایمان طبیعی زو انتخاب کردم،در واقعا اون زمان هزینه سزارین ۵ برابر طبیعی بود و من خیلی شرایط مالیم اکی نبود،ولی خب برای طبیعی از ماه هفتم کلاس رفتم و وررش ها و تنفس های هنگام درد رو یاد گرفتم، ماماهمراه هم گرفتم که چندان مامای خوبی نبود
و حالا از روز زایمان بگم، من هفته ۴۱ بودم و اصلا درد زایمان طبیعی نداشتم، در نهایت رفتم پیش دکتر و قرار شد برای دو روز بعد برم بستری بشم تا با آمپول فشار زایمان کنم که همون روز ماما همراه بهم یه شیشه داروی ضد یبوست داد و احتمال داد که ممکنه از یبوست باشه که من درد نگرفتم،،،همون شیشه دارو رو خوردم ولی دقیقا دو ساعت بعد درد زایمان سراغم اومد،،،از اونجایی که تقریبا خودم سیر زایمان رو یاد گرفته بودم با تکنیک های تنفس و نرمش ها درد هارو کنترل کردم،تقریبا ۱۰ ساعت دردهای ملایم رو تحمل کردم و رفتم بیمادستان،وقتی معاینه کردن، سریع منو آماده زایمان کردن و دد کمتر از یک ساعت زایمان کردم،صد البته یک ساعت آخر خیلی درد وحشتناک هست ولی اگر تنکنیک های تنفس رو بدونی راحت میتونی کنترل کنی،
زایمان طبیعی خوبیش اینه که بعد از زایمان کلا همه چی اکی میشه،من بعد از زایمان راحت بلند میشدم و کارهامو خودم انجام میدادم،خاطره خیلی خوبی از زایمانم دارم و اصلا پشیمون نیستم
البته در نهایت بگم که هم دکتر متخصص و هم مامان از قبل بهم گفته بودن که زایمان سختی نخواهم داشت
ببخشید طولانی شد.
- 🥲
دیدم تجربه ی زایمان طبیعی رو گفتن خواستم منم تجربم رو بگم
من حدودا ۷ سال پیش زایمان کردم، خب خیلی تردید داشتم که کدوم روش رو انتخاب کنم،کلی بیمارستان رفتم و هزینه هارو پرسیدم و بلوک زایمان ها رو دیدم،
در نهایت هم چون خیلی ترس داشتم که خودم با پای خودم برم اتاق عمل و هم بخاطر اینکه هزینه زایمان سزارین انتخابی رو بیمه ما قبول نمیکرد زایمان طبیعی زو انتخاب کردم،در واقعا اون زمان هزینه سزارین ۵ برابر طبیعی بود و من خیلی شرایط مالیم اکی نبود،ولی خب برای طبیعی از ماه هفتم کلاس رفتم و وررش ها و تنفس های هنگام درد رو یاد گرفتم، ماماهمراه هم گرفتم که چندان مامای خوبی نبود
و حالا از روز زایمان بگم، من هفته ۴۱ بودم و اصلا درد زایمان طبیعی نداشتم، در نهایت رفتم پیش دکتر و قرار شد برای دو روز بعد برم بستری بشم تا با آمپول فشار زایمان کنم که همون روز ماما همراه بهم یه شیشه داروی ضد یبوست داد و احتمال داد که ممکنه از یبوست باشه که من درد نگرفتم،،،همون شیشه دارو رو خوردم ولی دقیقا دو ساعت بعد درد زایمان سراغم اومد،،،از اونجایی که تقریبا خودم سیر زایمان رو یاد گرفته بودم با تکنیک های تنفس و نرمش ها درد هارو کنترل کردم،تقریبا ۱۰ ساعت دردهای ملایم رو تحمل کردم و رفتم بیمادستان،وقتی معاینه کردن، سریع منو آماده زایمان کردن و دد کمتر از یک ساعت زایمان کردم،صد البته یک ساعت آخر خیلی درد وحشتناک هست ولی اگر تنکنیک های تنفس رو بدونی راحت میتونی کنترل کنی،
زایمان طبیعی خوبیش اینه که بعد از زایمان کلا همه چی اکی میشه،من بعد از زایمان راحت بلند میشدم و کارهامو خودم انجام میدادم،خاطره خیلی خوبی از زایمانم دارم و اصلا پشیمون نیستم
البته در نهایت بگم که هم دکتر متخصص و هم مامان از قبل بهم گفته بودن که زایمان سختی نخواهم داشت
ببخشید طولانی شد.
- 🥲
تجربههای زایمان و حاملگی
0
پسند
نظرات
10 نظروگرنه زمونه که خودش وادار به زاییدنت میکنه
منم بخوبیتم طلا
شما خوبی خوشی