تجربه ازدواج :
برای اون دوستمون که گفته بود از تجربه ازدواجتون بگید
من دوسال عقد بودم و الان پنج ماهه که عروسی گرفتیم و سر خونمونیم
یکی از مهم تریننکات اینه که
اصلا باور نکنید
بهترین دوران زندگی نامزدی و عقد نیست
دوری و دلتنگی زیاد داره
دخالت خانواده خیلی زیاده
سختگیری زیاده
آشنایی نداشتن باعث بحث های کوچیک اما زیاد میشه
و خیلی چیزای دیگه که فقط باید صبوری کنین تموم شه
من از وقتی دوران عقدم تموم شد و اومدم خونم خیلی احساس بهتری دارم دیگه هیچ دخالتی تو خونمون نیست اما بازم بخاطر خانواده بحث خیلی زیاده
یکی مهمترین نکته ها برای انتخاب همسر خانوادش هست
بعضیا میگن نه مگه قراره با خونوادش ازدواج کنم؟نه با خونوادش ازدواج نمیکنین اما واقعا تاثیر خیلی زیادی رو زندگیتون دارن
اون خونواده همسر شمارو تربیت کرده پس در نتیجه ممکنه خیلی شباهت بهشون داشته باشه و اینکه اگه اون خونواده بدی باشه تو زندگیتون تاثیرات خیلی بدی داره
همیشه سعی کنید پرده بین زن و شوهر رو حفظ کنید و محکم بگیرید
اگه اون پرده حیا از وسط برداشته شه دیگه نمیتونید مثل قبل شید
ینی از اول سعی کنید بهم فحش ندید حتی به شوخی
همدیگه رو به الفاظ زشت صدا نزنید
از خونواده هاتون جلو هم بد نگین
امیدوارم به دردتون خورده باشه.
- 🩵
برای اون دوستمون که گفته بود از تجربه ازدواجتون بگید
من دوسال عقد بودم و الان پنج ماهه که عروسی گرفتیم و سر خونمونیم
یکی از مهم تریننکات اینه که
اصلا باور نکنید
بهترین دوران زندگی نامزدی و عقد نیست
دوری و دلتنگی زیاد داره
دخالت خانواده خیلی زیاده
سختگیری زیاده
آشنایی نداشتن باعث بحث های کوچیک اما زیاد میشه
و خیلی چیزای دیگه که فقط باید صبوری کنین تموم شه
من از وقتی دوران عقدم تموم شد و اومدم خونم خیلی احساس بهتری دارم دیگه هیچ دخالتی تو خونمون نیست اما بازم بخاطر خانواده بحث خیلی زیاده
یکی مهمترین نکته ها برای انتخاب همسر خانوادش هست
بعضیا میگن نه مگه قراره با خونوادش ازدواج کنم؟نه با خونوادش ازدواج نمیکنین اما واقعا تاثیر خیلی زیادی رو زندگیتون دارن
اون خونواده همسر شمارو تربیت کرده پس در نتیجه ممکنه خیلی شباهت بهشون داشته باشه و اینکه اگه اون خونواده بدی باشه تو زندگیتون تاثیرات خیلی بدی داره
همیشه سعی کنید پرده بین زن و شوهر رو حفظ کنید و محکم بگیرید
اگه اون پرده حیا از وسط برداشته شه دیگه نمیتونید مثل قبل شید
ینی از اول سعی کنید بهم فحش ندید حتی به شوخی
همدیگه رو به الفاظ زشت صدا نزنید
از خونواده هاتون جلو هم بد نگین
امیدوارم به دردتون خورده باشه.
- 🩵
تجربههای ازدواج و روابط
0
پسند
نظرات
10 نظرالان همسر من خیلی خیلی خیلی خوبه تنها مشکلم خانوادشه مادر پدر وخواهراش ماهی سه بار شام وناهار خودشونو دعوت میکنن خونمون من دست تنها از همشون پذیرایی میکنم چند مدل شام میپزم مدام سرپام وبعد رفتنشون تا یک هفته خونه تمیز میکنم چون خیلی شلخته هستن چایی رو فرش میریزن وغذا به مبل میمالن کلا خونم بعد رفتن اونا زیر ورو میشه بعد از نظافت خونه تامیام از تمیزی خونم لذت ببرم باز خودشون بی دعوت پامیشن میان
من چهار ساله ازدواج کردم حتی یکبارم مهلت ندادن من دعوتشون کنم ولی خونه دختر خودشون اینکارو نمیکنن سالی یبار میرن که دخترو دامادشون تو زحمت وخرج نیوفته
خواهر شوهرامم با این وضع مالی خوبی دارن اصلا مارو دعوت نمیکنن وقتی هم گلگی میکنم میگن ما اهل دعوت نیستیم بین خواهر بردار دعوت کردن معنی نداره برای همین بی دعوت میایم خونتون
ولی من حق ندارم بی دعوت برم خونشون خودشونم دعوت نمیکنن الان تو این ۴ سال فقط دوبار رفتم خونشون اونم چون مادرشوهر وجاریم اینا داشتن میرفتن بهمون گفتن شمام بیاید که یکدفعه پا گشا هم شده باشید
برا پاگشامم هیچکدوم هیچ هدیه ایی بهم ندادن
اوایل مادرشوهرم تا چشم شوهرمو دور میدید هر متلک وتیکه کنایه ایی بود بارم میکرد وقتی به شوهرم میگفتم مادرت این حرفو زده باور نمیکرد وبینمون دعوا میشد
خانواده مهمترین فاکتوره
من هربار با مهر ومحبت کردن وهدیه خریدن سعی میکردم دلشونو بدست بیارم تا کمتر اذیتم کنن اما فرقی نکردن تازه توقعاتشونم بیشتر شده
اتقد به من استرس دادن حامله شدم مدام زنگ میزدن ما داریم میایم خونتون برای شام و دخترعمه هارو داریم میاریم خونتون خالت اینارو داریم میاریم خونتون تو اون دورات انقد استرس بهم دادن تا بچم سقط شد ومن هیچوت حلالشون نمیکنم الانم درد شدید معده از استرس امونم رو بریده
جوری خانواده شوهرم اذیتم میکنن که من وقتی رفتم کربلا زیر قبه از امام حسین خواستم یجوری خودش شرر این خانواده رو از سرم کم کنه
بین کلی زوج که باهاشون صحبت کردم... تعداد کمیشون به اون پختگی رسیده بودن که دقیقا معنی سازش روبفهمن...
وقتی یه شرایط سخت رو برای اکثرشون بازسازی میکنی تا تحملشون رو بسنجی فکرمیکنن خیلی چیزا رو توی زندگی میشه تعویض کرد... حتی همسرشون....
اما قدیمیا خوب بلد بودن تعمیر کنن...
واقعیت اینه که حتی اگه ازدواجای سنتی رو بشه به خیلی چیزا از جمله عدم شناخت دونفر از همدیگه متهم کرد... ازدواج مدرن که دیگه باید باتوجه به روابط قبل ازدواج که (عمدتا) به شناخت بیشتر کمک میکنه پایدارتر بمونه پس مشکل چیه....
داستانش خیلی مفصله ولی مختصر بخوام بگم... بالا رفتن سن بلوغ عقلی و استقلال دختر و پسر که یعنی یا باید اونقدر تحمل داشته باشن و بعد ازدواج کنار هم پخته بشن یا تسلیم بشن و برگردن سر سفره پدر مادرشون....
پس لازمه.. واجبه پارتنرتون یا کسی که فکرمیکنید شاید مناسب ازدواج هست رو از نظر بلوغ عقلی و استقلال فکری بسنجید و ازون مهمتر به بلوغ عقلی و استقلال فکری خودتون شککنید...)
خانواده خیلی اثر میذاره
بعد ازدواج ممکنه خیلی اذیت بشی