U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
February 06, 2025 at 10:44 AM
تجربه کار در تالار :

اون دوستمون که پرسیده بودن باید بگم که خیلی خیلی سخته، هر مراسمی باشه باید از ساعت 1/2 ظهر بری سالن که شرو ع کنید تمیز کاری و آماده سازی سالن
خیلی سخت گیری زیاده ولی بهداشت رعایت نمیشه
حقوق کمی میدن و حتی اگه از خانواده عروس و داماد کسی بهتون شیرینی بده ازتون میگیرنش
کارش خیلی سخته چون مدام باید در حال رفت و امد باشی چیزی کم و کسر نباشه
اگر هم چیزی گم بشه به راحتی بهت تهمت دزدی میزنن و اکثر وقت هاام غذا کم میاد و شما کل روز گرسنه میمونی و ساعت سه شب هم برمیگردی خونه
اونجا هم اجازه خوردن چیزی نداری اگرم داشته باشی بعدا بهت سرکوفت میزنن که نتونستی جلوی شکمتو بگیری.
- ❤️
تجربه‌های کاری در کافه و کافی‌نت
0 پسند

نظرات

10 نظر
M
matinshedy
February 06, 2025 at 02:29 PM
سلام بچه خودته؟
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 02:28 PM
شغل راحته پر پول پیدا کردین ما هم خبر کنین.
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 02:27 PM
شما کدوم تالار کار میکنین که انقدر ایراد میگیرین؟والا تا دیدیم یه اسفند دود میکنن سینی و جیباشونو پر تراول میکنن خدمه.یه شام برای عروس داماد میارن باز شیرینی میخوان.وضعشون خوب نیست این خدمه از کجا پول عمل دماغ و ژل بوتاکسشون جور شده.به شخصه عروسیای داداشام غذا به ما که صاحاب مجلس بودیم نرسید با اینکه ۱۰۰ پرس اضافه گرفته بودیم.بقیه شو کی برد و خورد الله و اعلم.اگه کارشون سنگینه چطوری گوشه ی سالن میرقصن با هم؟
0 پسند
M
mahdis_sham
February 06, 2025 at 02:03 PM
اکثرا خانمای بیوه اونجا مشغول به کارند از سر مجبوری
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 02:00 PM
معمولا بدی های شغلو میگن نمیگن خوبیاش اینم هست مستقیم میگن این نه
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 01:55 PM
خب اگه اجازه نمیدن چیزی بخورن با خودشون غذا ببرن چرا اونجا گشنه بمونن😕
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 01:55 PM
بعضیا انتظار دارن همه شغل ها راحت باشه
0 پسند
A
ناشناس
February 06, 2025 at 01:55 PM
پس اینایی که تو تالار کار میکنن کیا هستن😂
0 پسند
E
Elmira73r
February 06, 2025 at 01:37 PM
آدم میاد ابن جا تجربه هارو میخونه میفهمه هیچ کاری خوب نیست 😐😐😐
0 پسند
N
Name_less2
February 06, 2025 at 01:33 PM
کار کردن با مردا یه سختی داره کار کردن با خانما یه سختی دیگه
من دو جا رفتم کار کردم کارفرماها جای خودشون دختری که چند سال سابقه داشت و گذاشته بودن جوری زیر آبمو میزدن که بعد چند روز آزمایشی میگفتن خودمون بهت خبر میدیم
چرا میسوختن؟ از سر حسادت و بخیلی که نکنه بعدا بیام جاشون و بگیرم و انتظار داشتن هر چی اونا میگفتن من بگم چشم حتی اگر حرف زور بود
یه جا دیگه هم کار کردم چون من صندوقدار بودم اون سالندار هی میرفت میومد میگفت آره خوشبحالته همش نشستی اصلا تکون نمیخوری سختیت چیه در صورتی که هر شب یه جنگ عصاب داشتم خانم راس ساعت سوار اسنپ میشد میرفت اما من با دو ۲ نصف شب حساب کتابارو جمع میکردم کار فرمامم نمیکرد یه صندلی درست و حسابی بخره شبا از کمر درد یه ساعت خوابم نمیبرد صندلی شون شکسته بود فقط یه گردی داشت نه پشتی نه دسته ای کل تایم رو اون باید مثل علم یزید سیخ میشستم ازونور یه گوشی نوکیا داغون داده بود بهم میگفت با اینا کارارو انجام بده و به مشتریا پیام بده شیش ساعت طول میکشید تا باهاش یه پیام بدی
خانما هم خدا نکنه چشم کارفرما رو دور ببینن جوری جوگیر میشن و فاز مدیریت بر میدارن که بیا و ببین
آقایونم اکثرا بهت چشم دارن توقع دارن نیرویی که برای کار میگیرن تا تخت خواب بهشون سرویس بده و در مواقع بیکاری هم باهاشون لاس بزنه تا خدایی نکرده حوصلشون سر نره
0 پسند

ثبت نظر شما