تجربه خودکشی :

سلام من خانومم و 26سالمه.
میخوام از تجربه خودکشی بگم براتون.
اول بگم من اینکارو کردم فقط به این علت که شوهرم مجبور شه منو ببره بیمارستان بلکه چند نفر بفهمن چه بلایی داره سرم میاره.
من به علت شغل شوهرم تو یکی از جنوبی ترین شهرای سیستان و بلوچستان زندگی میکنم.
بچه مازندرانم و خانوادم همه اونجان.
خیانت های مکرر و کتک کاری، بی حرمتی و فحش کاری و خیلی چیزای دیگه باعث شد دست به این کار بزنم.
شوهرم آدمیه که به شدت دو روئه. هیچکس حتی خیالش هم نمیکرد که همچین آدمی باشه.
مریض اعصاب و روانه و منم چن بسته از قرصای اعصاب و روانش و خوردم.
پروسه دردناکی داره بالا اومدن اون قرصا. یه لوله از بینی میفرستن تا معده که خیلی دردناکه و سه یا چهارتا سرم شستشو رو از بینی وارد معده میکنن. و دوباره برمیگردونن تا قرصا بالا بیاد. این کار چندین بار و حدود چند ساعت ادامه داره.
بعد یه ماده سیاه رنگ مث ذغال وارد معده میکنن که جذب باقی مونده قرصارو درون معده بی تاثیر کنه.
بااین کارم وجهه خوبی که شوهرم از خودش ساخته بود خراب شد و باعث شد منتقلش کنن شمال.
منم فرصت و غنیمت گرفتم و ازش جدا شدم.
ازتون خواهش میکنم حتی اگه تو بدترین شرایط هستین این کارو انجام ندین.
جدا از عذابی که به بدنتون میدین هیچ چیزی ارزش نداره عمری که یکبار در اختیار ما قرار میگیره به هر دلیلی نصفه و نیمه رها بشه.
ممنون که وقت گذاشتین ❤️.
- ❤️