U

کاربر ناشناس

تجربه به اشتراک گذاشته شده
February 13, 2025 at 09:01 AM
تجربه ناباروری :

سلام
من الان ۲۸سالمه و ۷ساله ازدواج کردم . سال ۹۸ باردار شدم اما قلبش تشکیل نشده بود و خارج رحمی بود بعد تا ۱۴۰۱ فکر کردم باردار میشم و مدام دکتر زنان میرفتم اما نشدم. ۱۴۰۱ اواخرش مریض شدم و نتونستم برم دکتر اوایل ۱۴۰۲ رفتم و بعد از کلی دوندگی تو رویان و دریافت ۱۰و۱۲تا امپول بی نتیجه بار اول آی یو آی شدم هیچکس تو آی یو آی درد نداشت الا مننن انگار داشتم بچه میاوردم اونم دوقلو . که اومدم استراحت کردم کلی پروژسترون و قرص و دارو و در نهایت ازمایشم بعد از ۲هفته منفی شد . بار دوم بعد از یکی دوماه رفتم سراغ آی وی اف و مرحله اول باید تخمکامو میکشیدم روزی ۳و۴ تا امپول و قرص های هورمونی قوی که نهایتا تخمکها ازاد شن و طی عمل برداشته بشن تا بعدا تو آزمایشگاه با اسپرم لقاح بشن . من تمام امپولا رو زدم داروها رو مصرف کردم سونوشدم و نهایتا موقع برگشت از بیمارستان زنگ زدن و گفتن پدرم فوت شده . و من باهمون حال رفتم یه شهر دیگه و تقریبا همه آرزوهام مردن ... تا ۶ماه بعد از فوت پدرم دیگه دکتر نرفتم بعدش دیگه دیدم تنهایی فشار آورد روم افسرده شدم و تنها امیدم شد حرکت مجدد ولی دیگه داشتم دیوونه میشدم ... بازم آمپول قرص سرنگ حالم دیگه داشت بهم میخورد ولی اجبارا رفتم و هایپر شدم یعنی بخاطر دارو تخمدانام اندازه ۲سال که یک زن عادی پریود میشه تخمک ریختن و شکمم باد کرده بود و همه تخمکارو کشیدن از بدنم و در نهایت چندتا دونشون کیفیت قابل قبولو داشتن . شد تا اینجا ۲۰۰تا امپول، بعد از هایپر شدن هم قد زایمان درد داشتم و باید روزی ۷تا۱۲تا سفیده تخم مرغ میخوردم ک من ۴تا بیشتر بالا میاوردم .
گفتن برو ۳ماه دیگه برا انتقال بیا ، رفتم بعد از ۳ماه بهم ۴۱ دونه آمپول دادن که روزی یبار اول بعد روزی دوبار 😭 که بینش مدام باید سونو میشدم و من ۲۰تا آمپولو زدم ک باهمسرم سر موضوعی بحثم شد بعد فهمیدم تماما اثر داروهاست موهام وز شدن چپه چپه میریختن و همسرم منو تنها گذاشت تا اعصابم اروم تر بشه اما بدتر شدم و اصلا نمیتونستم پروسه درمانمو ناتمام رها کنم . تا این ثانیه حدود ۲۵۰ تا آمپول هورمونی مختلف زدم!!!
کلسیم بدنم بشدت کم شده طوری که دندونم تو دستم پودر شد ،لرز میکنم چشمام ضعیف شدن موهام ریزش پیدا کردن.
بعضی وقتها ناراحتی و غم میاد سراغم
بازم میگم خدایا شکرت🙏🥹
و اینکه خیلی قدر مادراتونو پدراتونو بدونید چون بچه دار نشدن خیلی سخته اونها با تمام عشق برای شما جنگیدن❤️ 😭
فقط خواستم بماند به یادگار
حالا برام از صمیم قلبتون دعا کنید چون واقعا روزهای تلخ و شیرینه در رجا و خوف زندگی میکنم‌.
- 💔
تجربه‌های زایمان و حاملگی
0 پسند

نظرات

10 نظر
A
amirAhfrf
February 14, 2025 at 10:19 AM
تو این بد بختی بچه میاری بعدش هم اون ازتو ناراضیه هم تو ازاون!!!!!!
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 08:04 AM
باید ارتباطاتمونو مدیریت کنیم
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 08:02 AM
والا مردم بذارن ادم به هیچکدوم از نداشته هاش انقد فکر نمیکنه
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 08:00 AM
والا بچه هم‌جز انرژی و وقت و اعصاب ازت نمیبره خداوقتی یه نعمتی و ازت دریغ میکنه حتما بهترشو قرار بهت بده کاش واسه داشتن چیزایی ک قسمتمون نیست اینقد به ابو اتیش نزنیم و با تقدیر نجنگیم
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 06:01 AM
عزیزم از صمیم قلبم دعا میکنم که صاحب ی فرزند سالم بشی و همین جا خبرشو بهمون بدی 😍😍😍😍
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 05:52 AM
دقیقا
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 05:52 AM
وقتی خدا صلاح نمیدونه نباید ازش به اجبار بچه خواست ..
گاهی وقتا زندگی با اومدن بچه از هم میپاشه .. یا ممکنه بچه خدای نکرده مشگل دار به دنیا بیاد
اینو با چشم خودم دیدم ...
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 04:57 AM
ویتامین E؟؟
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 04:54 AM
عزیزم به منهم پیام بده راه حل ساده ای برات دارم که از تعجب شاخ درمیاری
منم این تجربه رو داشتم و با این شیوه به راحتی مشکلم حل شد.
ویتامین E
0 پسند
A
ناشناس
February 14, 2025 at 02:56 AM
عزیزم بازم ناامید نباش
دختر عموی من تمام این پروسه رو گذروند و باردار نشد
ودر آخر ک دیگه بی خیال بچه شده بود در عین ناباوری باردار شد و الان زایمان کرده و زندگی خوبی داره انشالله واس تو هم همینجوری رقم بخوره قدر خودتو شوهرت بدون و بچسب به زندگیت🌹😊
0 پسند

ثبت نظر شما