تجربه ترک سیگار :

یه دوستی در این مورد نوشته بود منم از تجربه ترک سیگارم خواستم بگم
من دخترم و بخاطر دوست و فضا یا حتی شاید بخاطر میل خودم به این سمت کشیده شدم و در حدی درگیرش بودم که شاید تو جمع خانواده نمیکشیدم ولی همه میدونستن وقتی میگم میرم بیرون ده دیقه ای بذگردم ینی میرم سیگار بکشم و بیام!ولی خب کسی چیزی نمیگف ته تهش مامانم یبار گف من از بعضی کارایی ک وقتی میری بیرون انجام میدی راضی نیستم:)
خلاصه…گذشت بعد حدود ۱.۵ سال تصمیم جدی گرفتم که ترک کنم
اول با نخریدن پاکت سیگار شروع کردم
ینی میرفتم سوپری و نخی سیگار میگرفتم!این خودش باعث میشه اولا سیگار بی کیفیتی ک نخی هم فروش داره میکشی و زده میشی هم میدونی که تعداد مشخص قراره بکشی و نه زیاد…بعد از اون کمتر به جاهایی ک توشون سیگار میکشم رفتن بود … ولی خب اتاقمو ک هیچ وقت نمیتونم عوض کنم پس باید ذهنیتمو قوی میکردم…دلیلای خیلی منطقی نوشتم که مم پرستیژ خودمو نباید خدشه دار کنمو دیدگاه بد برا خودم ایجاد کنم(البته این مورد باعث میشه آدم گول بخوره و تو خونه بیشتر بکشه که من یه مدت یک ماهه درگیر این موردم بودم) و مسائل بهداشتی و سلامتی و ناراحتی بقیه از آسیبی که بخودم میزدم و …این دلیلا رو هم جمع شد تا تونستم خودمو متقاعد گنم کلا با خودم سیگار چه نخی چه پاکتی به خونه نمیارم!!! و فک کنم الان ۸ماهه موفق شدم تو این مورد..
بعد اینکه آوردن سیگارو به خونه قطع کردم،خریدن پاکت سیگارو قطع کردم،رفتن به جاهایی ک بیشتر توشون سیگار میکشیدمو قطع کردم دیدم من دیگه واقعا خیلی هوس نمیکنم!
بجز موردای وحشتناکی مثل وقتایی که تو طبیعتم و بارون میاد🫠سخت ترین چالشمه ک چند بار توش شکست خوردم…و بودن تو جمعایی ک همههه توش سیگار میکشن و من شاید یکی دو ساعت مقاومت کنم ولی یهو میبینم منم دستم سیگار هست…
در مقابل اینم چنتا راهکار گذاشتم که اول رفت و آمدم با افراد سیگاری رو کم کنم و دوم به خودم ثابت گنم تو روز بارونی هزارجور کار باحال میشه انجام داد و سعی کردم به انجام دادنشون…
ولی خب دروغ که نمیشه گفت هنوزم پیش میاد گاهی وقتا از سیگارای دوستام مخصوصا اگه سیگارای مورد علاقه خودم باشه یکی دو نخ میگیرم ولی کاش این کارم نکنم چون وقتی پشت سر هم تکرار میشه روند هوس کردن مغزم شروع میشه و خر بیار باقالی بار کن🥲
و امیدوارم همه بتونن خداقل بخاطر سلامتیشونم که شده این چیز سمی رو ترک کنن.
- 😡