تجربه سندروم روده تحریک پذیر ibs :
سلام دخترم ۲۳
۶ ماهی هست که به ibs عادت کردم تقریبا
دقیقاً یادمه کی فهمیدم IBS دارم یه روز بعد از کلی استرس و گریه و دعوا با یکی که برام مهم بود، شکمم یهجوری شد که حس میکردم میخواد منفجر شه
نه تونستم چیزی بخورم، نه تونستم بخوابم، هی میرفتم دستشویی، شکمم صدا میداد، نفخ، درد، همه چی با هم
اون موقع اصلاً نمیدونستم IBS چیه. فکر میکردم شاید ویروسی مسمومیتی چیزیه ولی وقتی این حالتا هر روز تکرار شد و دکتر رفتم بعد از کلی آزمایش گفتن چیزی پیدا نکردن آخرش گفتن احتمالاً IBS داری، به خاطر استرس و سبک زندگیته.
اگه بخوام رک بگم، واقعاً فشار روحی داشتم اون چند وقت هم درس و کار ریخته بود سرم، هم از نظر احساسی توی یه رابطه داغون گیر کرده بودم، دائم حرص میخوردم، خودمو با بقیه مقایسه میکردم، خواب درستحسابی نداشتم، غذا هم یا نمیخوردم یا یهویی یه عالمه میخوردم،خلاصه بدنم قاطی کرد، دقیقاً همون چیزی که بهش میگن IBS
بعد که فهمیدم داستان چیه، یه مدت توی شوک بودم چون هیچ قرصی نبود که بگه بخور خوب میشی
باید خودم زندگیمو یجوری مدیریت میکردم
کمکم فهمیدم چی حالمو بدتر میکنه مثلاً شیرینی، دلستر، چیزای چرب و نفاخ.
فهمیدم قند مصنوعی و حتی بعضی دمنوشا هم میتونن اذیتم کنن
حتی دیدم وقتی خیلی استرس میگیرم، بدنم خودش بهم هشدار میده با درد
شروع کردم به حذف چیزایی که اذیتم میکردن، یه دفتر کوچیک درست کردم نوشتم چی خوردم و حالم چطوری بود
مسکن رو هم کلا گذاشتم کنار فقط وقتی پریود میشم مسکن میخورم، چون دیدم دیگه جواب نیست و فقط داره اوضاعو بدتر میکنه یه کم هم به ذهنم رسید بیشتر به خودم برسم، حرف نزنم با کسایی که فقط استرسم میدن، بیشتر با خودم مهربون باشم
الان هنوز IBS هست، ولی مثل قبل نیست دیگه نمیترسم ازش ،میدونم کی ممکنه بیاد سراغم میدونم با چی بهتر میتونم کنترلش کنم
یه جورایی یاد گرفتم چطور باهاش زندگی کنم نه اینکه بذارم زندگیمو کنترل کنه
بچه ها واقعیتش اینه که IBS درمان نداره، ولی اگه حواستون به خودتون باشه، اونم یه گوشهی ساکت میشینه و اذیت نمیکنه
فقط باید بدونید که بدنتون باهاتون حرف میزنه باید یاد بگیرید صداشو بشنوید
مرسی که خوندید امیدوارم براتون مفید بوده باشه
اگه دوست داشته باشید راجب رژیمش هم براتون مینویسم.
- 🩵
سلام دخترم ۲۳
۶ ماهی هست که به ibs عادت کردم تقریبا
دقیقاً یادمه کی فهمیدم IBS دارم یه روز بعد از کلی استرس و گریه و دعوا با یکی که برام مهم بود، شکمم یهجوری شد که حس میکردم میخواد منفجر شه
نه تونستم چیزی بخورم، نه تونستم بخوابم، هی میرفتم دستشویی، شکمم صدا میداد، نفخ، درد، همه چی با هم
اون موقع اصلاً نمیدونستم IBS چیه. فکر میکردم شاید ویروسی مسمومیتی چیزیه ولی وقتی این حالتا هر روز تکرار شد و دکتر رفتم بعد از کلی آزمایش گفتن چیزی پیدا نکردن آخرش گفتن احتمالاً IBS داری، به خاطر استرس و سبک زندگیته.
اگه بخوام رک بگم، واقعاً فشار روحی داشتم اون چند وقت هم درس و کار ریخته بود سرم، هم از نظر احساسی توی یه رابطه داغون گیر کرده بودم، دائم حرص میخوردم، خودمو با بقیه مقایسه میکردم، خواب درستحسابی نداشتم، غذا هم یا نمیخوردم یا یهویی یه عالمه میخوردم،خلاصه بدنم قاطی کرد، دقیقاً همون چیزی که بهش میگن IBS
بعد که فهمیدم داستان چیه، یه مدت توی شوک بودم چون هیچ قرصی نبود که بگه بخور خوب میشی
باید خودم زندگیمو یجوری مدیریت میکردم
کمکم فهمیدم چی حالمو بدتر میکنه مثلاً شیرینی، دلستر، چیزای چرب و نفاخ.
فهمیدم قند مصنوعی و حتی بعضی دمنوشا هم میتونن اذیتم کنن
حتی دیدم وقتی خیلی استرس میگیرم، بدنم خودش بهم هشدار میده با درد
شروع کردم به حذف چیزایی که اذیتم میکردن، یه دفتر کوچیک درست کردم نوشتم چی خوردم و حالم چطوری بود
مسکن رو هم کلا گذاشتم کنار فقط وقتی پریود میشم مسکن میخورم، چون دیدم دیگه جواب نیست و فقط داره اوضاعو بدتر میکنه یه کم هم به ذهنم رسید بیشتر به خودم برسم، حرف نزنم با کسایی که فقط استرسم میدن، بیشتر با خودم مهربون باشم
الان هنوز IBS هست، ولی مثل قبل نیست دیگه نمیترسم ازش ،میدونم کی ممکنه بیاد سراغم میدونم با چی بهتر میتونم کنترلش کنم
یه جورایی یاد گرفتم چطور باهاش زندگی کنم نه اینکه بذارم زندگیمو کنترل کنه
بچه ها واقعیتش اینه که IBS درمان نداره، ولی اگه حواستون به خودتون باشه، اونم یه گوشهی ساکت میشینه و اذیت نمیکنه
فقط باید بدونید که بدنتون باهاتون حرف میزنه باید یاد بگیرید صداشو بشنوید
مرسی که خوندید امیدوارم براتون مفید بوده باشه
اگه دوست داشته باشید راجب رژیمش هم براتون مینویسم.
- 🩵
تجارب درمان مشکلات گوارشی
0
پسند
نظرات
384 نظراسترس چیه آخه
چرا اینقدر سخت میگیری که به این روز بیفتی عزیزم
ببین باید تصور ذهنیت این باشه
امتحان یعنی آزمایش دانش آموز که ببینین معلم تونسته خوب درس بده یا نه
وقتی با این ذهنیت بری ذهنت رها میشع
تو که اینقدر استرس داری قطعااا ااا که صدتو گذاشتی خب پس ذهنت رها کن
یک کاغذ ببر سر جلسه فکراتو خالی کن روی کاغذ بعد شروع کن به پاسخ دادن سوالات
چندوقتیه معدم و روده ام صدا میده و مدام هیع اروغ میزنم و همین باعث تولید صدا میشه نمیتونم جایی بشینم درس بخونم امتحان بدم چون همش استرس دارم صدا نده یه وقت
دکتر دارو نوشته میخورم فایده نمیکنه و عذرخواهی اینکه هر چی غذا میخورم شکمم کار نمیکنه
دکتر ورداشت گف ورم معده و سندروم روده تحریک پذیر و ورم گوارشی و رفلاکس داری قرصم داده همونم بیمسوت هم نوشت خوردم کهیر فراوون زدم
دیگه نمیتونم زندگی کنم اون روزی امتحانم سر همین قضیه خراب کردم همش احساس میکردم یچیطی تو گلومه باعث اروغ زدن باید حواسم می بود شکمم صدا نده نتونستم چیزی بنویسم😭😭
دکتر ازمایش نوشته تا اون باید صبر کنم ولی دیگه نمیتونم زندگیم شده اینکه صدا نده فقط دیگه نمیتونم با کسی حرف بزنم دارم از درون میمیرم
کسی مثل من بوده درمان شه؟
یعنی روزی میاد میاد من استرس صدای معدم نداشته باشم🫠؟
مخصوصا فلسفه ومنطق و جامعه
علوم وفنون جز پایه اصلی این رشته هست و یکم متنش عمیق و مفهومی هست
خلاصه هر رشته ای سختی خودش داره
باید ببینی آدم این رشته هستی یا نه
جالبه چه درد های جدیدی از جوان ها شروع میشه
ما چه فشار های که تحمل نمیکنیم و ادای قوی بودن در میاریم ولی انگار
یک ساختمون چند تنی روی شونه هامون هست
اون طرف چقدر ارزش داشت که خودت به این روز برسونی هم سن منی اما چی بگم
آدم یک موقع زندگیش فکر میکنه اون دبگه آدم امنش هست اما همون یک طوری باهات تا میکنه که میری چند لایه زیرین پوستت
و تو شوک تلنگر میمونی 💔🙂
یک جایی طوری لطمه بخوره که خدا هم نتونه کمک کنه
خیلی از دردا فقط با قرص خوردن خوب نمیشه
فععک نمیکنم مشکل سلیاک یا IBS داشته باشید
پ.ن:دکترامون چقدر بیسواد شدن🙂↔️